responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 503

(وَحْيِنا )[1] و آيه‌(أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ)[2] و آيه‌(وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ)[3] مى‌باشد، يعنى هر چه مى‌كرد بدون اطلاع ما نبود.

بعضى‌[4] از مفسرين گفته‌اند: آيه مورد بحث در مقام تعظيم امر ذو القرنين است، مى‌خواهد بفرمايد جز خدا كسى به دقائق و جزئيات كار او پى نمى‌برد، و يا در مقام به شگفتى واداشتن شنونده است از زحماتى كه وى در اين سفر تحمل كرده، و اينكه مصائب و شدائدى كه ديده همه در علم خدا هست و چيزى بر او پوشيده نيست. و يا در مقام تعظيم آن سببى است كه دنبال كرده. ولى آنچه ما در معنايش گفتيم وجيه‌تر است.

[ساختن سد به وسيله ذو القرنين‌]

(ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ ...) كلمه سد به معناى كوه و هر چيزى است كه راه را بند آورد، و از عبور جلوگيرى كند. و گويا مراد از دو سد در اين آيه دو كوه باشد. و در جمله (وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً) مراد از من دونهما نقطه‌اى نزديك به آن دو كوه است. و جمله‌(لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا) كنايه از سادگى و بساطت فهم آنان است. و چه بسا گفته‌اند: كنايه از عجيب و غريب بودن لغت و زبان آنان باشد، كه گويا از لغت ذو القرنين و مردمش بيگانه بوده‌اند ولى اين قول بعيد است.

(قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ ...).

ظاهر اين است كه گويندگان اين حرف همان قومى باشند كه ذو القرنين آنان را در نزديكى دو كوه بيافت. و ياجوج و ماجوج دو طائفه از مردم بودند كه از پشت آن كوه به اين مردم حمله مى‌كردند، و قتل عام و غارت راه انداخته اسير مى‌نمودند. دليل بر همه اينها سياق آيه است كه تماما ضمير عاقل به آنان برگردانده شده و (نيز) عمل سد كشيدن بين دو كوه، و غير از اينها.

(فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً)- كلمه خرج به معناى آن چيزى است كه براى مصرف شدن در حاجتى از حوائج، از مال انسان خارج مى‌گردد. قوم مذكور پيشنهاد كردند كه مالى را از ايشان بگيرد و ميان آنان و ياجوج و ماجوج سدى ببندد كه مانع از تجاوز آنان بشود.

(قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً).

اصل كلمه مكنى ، مكننى بوده و دو نون در هم ادغام شده به اين صورت در


[1] كشتى را زير نظر ما و به وحى ما بساز. سوره هود، آيه 37.

[2] به علم خود نازلش كرد، سوره نساء آيه 166.

[3] به آنچه نزد ايشان است احاطه دارد. سوره جن، آيه 28.

[4] روح المعانى، ج 16، ص 36.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 503
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست