responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 47

و در اين جمله التفاتى به كار رفته، و آن را التفات از تكلم با غير (ما) به تكلم تنها (من) است اول فرمود: ما قرار داديم پس از آن فرمود: غير من را وكيل نگيريد و وجه آن بيان اين نكته است كه در اول به منظور تعظيم و همچنين به منظور حفظ وحدت سياق، به صورت تكلم با غير، آورده شد و اشكالى هم وارد نمى‌شد و اما اگر در دومى هم به همين صورت مى‌آورد و مى‌فرمود: بغير ما وكلايى نگيريد شنونده خيال مى‌كرد كه خدايان متعددند و اين با توحيدى كه خود سياق در مقام اثبات آنست مناسب نبود به همين جهت در خصوص اين جمله از سياق قبل صرفنظر نموده و جمله را به صيغه تكلم تنهايى آورد.

و بعد از آنكه اين محذور برطرف شد دوباره به سياق سابق عودت نموده و فرمود:

(ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا).

و اما چرا وكيل گرفتن غير خدا شرك است؟ جهتش اين است كه وكيل آن كسى است كه شؤون ضرورى موكل خود را اصلاح نموده و به برآورده كردن حوائجش اقدام نمايد، و چنين كسى غير از خداى سبحان نمى‌تواند باشد، پس اگر كسى غير او پروردگارى اتخاذ كند در حقيقت غير خدا را وكيل اتخاذ نموده است.

(ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً).

ذرية به اين عنايت بر اولاد اطلاق مى‌شود كه آنها اولاد صغيرى هستند كه به پدران خود ملحق مى‌شوند، و اگر در آيه شريفه به صداى بالا آمده بخاطر اختصاص است‌[1].

و اختصاص خود عنايت خاص متكلم را مى‌رساند و مى‌فهماند كه متكلم از اين حكمى كه در باره كلمه ذريه كرده بدين جهت بوده كه نسبت به آن عنايت خاصى داشته، و بنا بر اين، همين اختصاص به منزله تعليل بوده و خاصيت آن را دارد، هم چنان كه به صداى بالا بودن كلمه: اهل در آيه:(يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ)[2] همين خاصيت را افاده نموده و چنين معنا مى‌دهد: خدا مى‌خواهد رجس را از شما ببرد به خاطر اينكه شما اهل بيت نبوت هستيد .

در آيه مورد بحث هم جمله‌(ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ) آيه قبلى خود را تعليل مى‌كند،


[1] اختصاص يكى از نكات ادبى است و در نحو بابى دارد و منظور از آن اين است كه اعراب وصفى را به منظور افاده عنايت بيشتر عوض كنند و كلمه: اخص را تقدير بگيرند، در آيه مورد بحث اگر اين عنايت نبود كلمه ذرية را بايد مجرور مى‌خوانديم تا عطف بر لام در بنى اسرائيل باشد و ليكن منصوب آمده تا اختصاص را برساند( مترجم).

[2] سوره احزاب، آيه 33.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست