نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 458
به كفارى كه به رسول خدا 6 گفته
بودند اگر اين فقراء را از پيرامون خود طرد نكنى ما به تو ايمان
نمىآوريم پس گويا فرموده است: اينهايى كه اين پيشنهاد را مىكنند و چنين
هوس باطلى در سر مىپرورانند شركاى من در تدبير عالم نيستند، به دليل اينكه من
آنها را ناظر بر خلقت آسمانها و زمين و نيز ناظر بر خلقت خودشان نگرفتهام و در
امر تدبير دنيا و آخرت از ايشان كمك نگرفتم كه چنين توقعاتى دارند، و با اينكه
آنان با ساير مخلوقات يكسانند، اين چه توقعى است كه مىكنند؟ نظير اين كه شما به
كسى كه توقعات بزرگى از شما مىكند بگويى مگر تو اختياردار مملكتى؟ كه هر چه توقع
مىكنى قبول كنيم.
آن گاه گفته: مؤيد اين وجه اين است كه ضمير بايد به نزديكترين مرجع
ممكن برگردد، و آن در آيه شريفه، كفارند، زيرا مقصود از ظالمين در جمله(بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا) كفارند[1].
اين قول نيز بى اشكال نيست، زيرا با اين توجيه به كلى سياق آيه به هم
مىخورد، زيرا گفتيم كه مضمون آيه مربوط به همان مطلبى است كه جمله(وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ
ذِكْرِنا)، يعنى 23 آيه قبل به طور اشاره متعرض آن بود، و گفتيم كه آيات سوره
هر چند يك بار معطوف به اول سوره گشته همان مطلب با ايراد مثالى بعد از مثال و
تذكيرى بعد از تذكير خاطرنشان مىشود، و معنايى كه فخر رازى كرده از نظر اين سياق
در نهايت بعد است.
علاوه بر اينكه اقتراحى كه كفار كردند كه اگر اين فقراء را از
پيرامون خود نرانى ما به تو ايمان نمىآوريم، اقتراحى نبوده كه ربطى به تدبير عالم
داشته باشد، تا در پاسخش گفته شود: مگر ما آنان را ناظر بر خلقت قرار داديم، بلكه
تنها ايمان خود را مشروط به شرط مزبور نمودهاند. آرى اگر تنها گفته بودند: اين
فقراء را از مجلست دور كن، براى توجيه مزبور وجهى بود ولى چنين نگفتند.
و شايد بعضى[2] ديگر از
مفسرين كه مرجع دو ضمير را كفار گرفته و گفتهاند مراد اين است كه اينان به
آنچه قلم در خصوص امر سعادت و شقاوت جارى شده جاهلند، چون ناظر بر خلقت نبودهاند،
پس چطور پيشنهاد مىكنند كه تو آنان را به خود نزديك و فقراء را از خود دور
كنى؟ به همين جهت است كه به اشكال بالا توجه داشتهاند.
و نظير اين توجيه قول ديگر مفسرانى[3]
است كه گفتهاند: منظور اين است كه ما ايشان