responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 436

مى‌كند همه و همه تنها مملوك خداى سبحان است، و خدا آنها را به انسان داده و از ملك خودش بيرون نياورده، و هر چه را كه به انسان داده و آدمى را متلبس بدان نموده با مشيت خود نموده، كه اگر نمى‌خواست انسان خودش مالك هيچ چيز نبود، پس انسان نمى‌تواند مستقل از خداى سبحان باشد، نه در ذاتش، و نه در آثار ذاتش، و نه در چيزى از اسباب هستى كه در اختيار دارد.

مرد مؤمن در پاسخ رفيقش مى‌گويد: تو مشتى خاك و سپس قطره‌اى نطفه بودى كه بويى از انسانيت و مردانگى و آثار مردانگى را مالك نبودى و خداى سبحان هر چه را كه دارى به تو داد، و به مشيتش تمليك كرد، و هم اكنون نيز مالك حقيقى آنچه دارى همو است، و با اين حال چگونه به او كفر مى‌ورزى و ربوبيت او را مى‌پوشانى؟ تو كجا و استقلال كجا؟.

(لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً) در قرائت مشهور كلمه لكن با تشديد و بدون الف وصل قرائت شده كه در هنگام وقف بى‌حركت خوانده مى‌شود، و به طورى كه گفته‌اند: اصل آن لكن انا بوده كه همزه انا بعد از نقل فتحه‌اش به نون حذف شده، و دو نون در يكديگر ادغام گرديده كه در حالت وصل با نون مشدده و با صداى بالا و بدون الف قرائت مى‌شود، و در حالت وقف با الف، مانند كلمه انا كه ضمير تكلم است و در حالت وصلى به صورت ان ، يعنى الف و نون بدون همزه، و در حالت وقفى با همزه قرائت مى‌شود.

در آيه مورد بحث لفظ ربى مكرر شده كه در نوبت دوم از باب بكار بردن ظاهر در جاى ضمير آمده، و گرنه حق سياق اين بود كه به صورت ضمير و به عبارت: لا اشرك به احدا آمده باشد، و از اين جهت اسم ظاهر آمده كه به علت حكم اشاره كرده باشد، چون تعليق حكم بر وصف عليت را مى‌رساند، گويى كه گفته است: لا اشرك به احدا لانه ربى- من احدى را شريك او قرار نمى‌دهم چون او پروردگار من است و جائز نيست كسى را شريك او بدانم، و اين بيان حال هر مرد مؤمنى است كه در قبال كفار و ادعاهايى كه ايشان بر خود مى‌كنند بايد خاطر نشان سازد.

(وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ).

اين جمله تتمه كلام مرد مؤمن در خطاب به رفيق كافرش مى‌باشد كه او را توبيخ و ملامت مى‌كند كه در هنگام ورود به باغش دچار غرور گشته و گفت: گمان نمى‌كنم ابدا اين باغ نابود شود، و به وى مى‌گويد: چرا در آن هنگام نگفتى‌(ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ) و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 436
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست