نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 432
بدبختى و نكبتش زوال نمىپذيرد، اين نيز
هميشه و تا ابد هست.
و سبب همه اينها آن فطرتى است كه خدا در نهاد او به وديعه گذاشته كه
نسبت به زينت دنيا علاقهمند باشد تا او را از اين راه آزمايش كند. اگر آدمى به
ياد خدا باشد البته دنيا و آنچه را كه در آن است آن طور كه هست مىبيند، ولى اگر
از ياد پروردگارش اعراض كند به خودش و به زينت دنيوى كه در دست دارد و به اسباب
ظاهرى كه در پيرامون او است دل بسته و به وضع حاضرى كه مشاهده مىكند دل مىبندد،
و جاذبهاى كه در اين امور مادى هست كار او را بدينجا منتهى مىكند كه نسبت به
آنها جمود به خرج داده ديگر توجهى به فنا و زوال آنها نمىنمايد. تنها بقاى آنها
را مىبيند، و هر قدر هم فطرتش به گوش دلش نهيب بزند كه روزگار به زودى با تو
نيرنگ مىكند، و اسباب ظاهرى به زودى تو را تنها مىگذارند، و لذات مادى به زودى
با تو خدا حافظى خواهند كرد، و زندگى محدود تو به زودى به پايان مىرسد گوش
نمىدهد، و پيروى هوى و هوسها و طول آمال نمىگذارد كه گوش دهد، و به اين نهيب
فطرتش از خواب خرگوشى بيدار گردد.
اين وضع مردم دنيا زده است كه همواره آراى متناقض از خود نشان داده.
به اين معنا كه كارهايى مىكنند كه هوى و هوسشان آن را تصديق مىكند، و عقل و
فطرتشان آن را تكذيب مىكند، و آنان هم چنان به رأى هوا و هوس خود ركون و اعتماد
دارند، و همين اعتماد ايشان را از التفات به آنچه عقل اقتضاء مىكند باز مىدارد.
اين است معنا و جهت اينكه اسباب ظاهرى را باقى و زينت حيات دنيا را
دائمى مىپندارند، و لذا خداى تعالى كلام ايشان را اينطور حكايت كرده كه او
گفت: (ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً)
و چنين حكايت نكرده كه او گفت: هذه لا تبيد ابدا- اين باغ ابدا فانى
نمىشود هم چنان كه از او حكايت كرده كه در باره قيامت گفته: (ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً)-
گمان نمىكنم قيامت آمدنى باشد و اين طرز حرف زدن مبنى بر همان اساسى است كه
در نفى ابدى در جمله(ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ
هذِهِ أَبَداً) بيان نموديم و گفتيم كه تعلق به امور
مادى باعث مىشود كه آدمى تغيير وضع موجود و قيام قيامت را استبعاد كند. خداى
سبحان هر جا كه استدلال مشركين بر نفى معاد را حكايت مىكند همه را مبنى بر اساس
استبعاد مىداند، مثل اينكه گفته:(مَنْ يُحْيِ
الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ)[1] و يا گفتهاند:
[1] چه كسى اين استخوانها راى كه پوسيده است زنده مىكند. سوره
يس، آيه 78.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 432