راغب در مفردات گفته: كلمه صبر به معناى امساك و خوددارى
در تنگنا است.
وقتى كسى مىگويد: صبرت الدابة معنايش اين است كه من
فلان حيوان را در جايى بدون علف حبس كردم. و نيز وقتى كسى مىگويد: صبرت
فلانا معنايش اين است كه بلائى بر سرش آوردم كه بعدا مىفهمد، بلائى كه از
آن خلاصى نخواهد يافت. كلمه صبر به طور كلى به معناى حبس و نگهدارى نفس
است در برابر عمل به مقرراتى كه عقل و شرع معتبر مىشمارند و يا ترك چيزهايى كه
عقل و شرع اقتضاء مىكنند كه نفوس را از ارتكاب آن حبس كرد[2].
كلمه وجه از هر چيز به معناى آن رويى است كه به طرف
ماست، و ما به سويش مىرويم. و اصل در معناى وجه همان وجه آدمى و صورت او است كه
يكى از اعضاى وى است، و وجه خداى تعالى همان اسماء حسنى و صفات عليايى است كه
متوجهين به درگاهش با آنها متوجه مىشوند، و به وسيله آنها خدا را مىخوانند و
عبادت مىكنند، هم چنان كه خودش فرمود:(وَ
لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها)[3] و
اما ذات متعالى خدا به هيچ وجه راهى بدان نيست، و قاصدين آن درگاه و مريدين اگر
قصد او را مىكنند بدين جهت است كه او اله و رب و على و عظيم و رحيم و صاحب رضوان
است و صاحب صدها اسماء و صفات ديگر.
كسى كه خدا را مىخواند و وجه او را مىخواهد اگر صفات فعلى او نظير
رحمت و رضا و انعام و فضل را منظور دارد آن وقت اراده وجه خدا به معناى اين مىشود
كه خدا او را به لباس مرحوميت و مرضى بودن در آورد. و اگر منظور او صفات غير فعلى
خدا مانند علم و قدرت و كبرياء و عظمت او است، پس منظورش اين است كه با اين صفات
عليا به درگاه او تقرب جويد. و اگر خواستى مىتوانى به عبارت ديگرى بگويى:
مىخواهد خود را در جايى قرار دهد كه صفت الهى اقتضاى آن را دارد، مثلا آن قدر خود
را ذليل جلوه دهد كه عزت و عظمت و كبريايى او اقتضاء آن را دارد، و آن چنان خود را
در موقف، جاهل عاجز ضعيف قرار دهد كه
[1] بگو غير از خدا كسى مرا از عذاب خدا پناه نمىدهد و من ابدا
به غير او متمايل نمىشوم و تنها مأمن و پناه من ابلاغ احكام خدا و رسانيدن پيغام
الهى است. سوره جن آيه 22 و 23.