responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 417

(قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ)[1].

[معناى صبر و وجه و مراد از اراده و طلب وجه خدا و دعاى صبح و شام در آيه:(وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ ...)]

(وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ...).

راغب در مفردات گفته: كلمه صبر به معناى امساك و خوددارى در تنگنا است.

وقتى كسى مى‌گويد: صبرت الدابة معنايش اين است كه من فلان حيوان را در جايى بدون علف حبس كردم. و نيز وقتى كسى مى‌گويد: صبرت فلانا معنايش اين است كه بلائى بر سرش آوردم كه بعدا مى‌فهمد، بلائى كه از آن خلاصى نخواهد يافت. كلمه صبر به طور كلى به معناى حبس و نگهدارى نفس است در برابر عمل به مقرراتى كه عقل و شرع معتبر مى‌شمارند و يا ترك چيزهايى كه عقل و شرع اقتضاء مى‌كنند كه نفوس را از ارتكاب آن حبس كرد[2].

كلمه وجه از هر چيز به معناى آن رويى است كه به طرف ماست، و ما به سويش مى‌رويم. و اصل در معناى وجه همان وجه آدمى و صورت او است كه يكى از اعضاى وى است، و وجه خداى تعالى همان اسماء حسنى و صفات عليايى است كه متوجهين به درگاهش با آنها متوجه مى‌شوند، و به وسيله آنها خدا را مى‌خوانند و عبادت مى‌كنند، هم چنان كه خودش فرمود:(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها)[3] و اما ذات متعالى خدا به هيچ وجه راهى بدان نيست، و قاصدين آن درگاه و مريدين اگر قصد او را مى‌كنند بدين جهت است كه او اله و رب و على و عظيم و رحيم و صاحب رضوان است و صاحب صدها اسماء و صفات ديگر.

كسى كه خدا را مى‌خواند و وجه او را مى‌خواهد اگر صفات فعلى او نظير رحمت و رضا و انعام و فضل را منظور دارد آن وقت اراده وجه خدا به معناى اين مى‌شود كه خدا او را به لباس مرحوميت و مرضى بودن در آورد. و اگر منظور او صفات غير فعلى خدا مانند علم و قدرت و كبرياء و عظمت او است، پس منظورش اين است كه با اين صفات عليا به درگاه او تقرب جويد. و اگر خواستى مى‌توانى به عبارت ديگرى بگويى: مى‌خواهد خود را در جايى قرار دهد كه صفت الهى اقتضاى آن را دارد، مثلا آن قدر خود را ذليل جلوه دهد كه عزت و عظمت و كبريايى او اقتضاء آن را دارد، و آن چنان خود را در موقف، جاهل عاجز ضعيف قرار دهد كه‌


[1] بگو غير از خدا كسى مرا از عذاب خدا پناه نمى‌دهد و من ابدا به غير او متمايل نمى‌شوم و تنها مأمن و پناه من ابلاغ احكام خدا و رسانيدن پيغام الهى است. سوره جن آيه 22 و 23.

[2] مفردات راغب، ماده صبر .

[3] براى خدا اسماء حسنايى است پس او را با آن اسماء بخوانيد. سوره اعراف، آيه 18.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 417
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست