نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 409
و اين غار، غار وسيعى است كه در آن به طورى
كه مىگويند صدها قبر كه با آجر ساخته شده هست. خود اين غار هم در سينه كوه و رو
به جهت شمال شرقى است، و هيچ اثرى از مسجد و يا صومعه و يا كليسا و خلاصه هيچ معبد
ديگرى بر بالاى آن ديده نمىشود.
اين غار در نزد مسيحيان نصارى از هر جاى ديگرى معروفتر است، و نامش
در بسيارى از روايات مسلمين نيز آمده.
و اين غار على رغم شهرت مهمى كه دارد به هيچ وجه با آن مشخصاتى كه در
قرآن كريم راجع به آن غار آمده تطبيق نمىكند.
اولا براى اينكه خداى تعالى در باره اينكه در چه جهت از شمال و جنوب
مشرق و مغرب قرار گرفته مىفرمايد آفتاب وقتى طلوع مىكند از طرف راست غار به درون
آن مىتابد و وقتى غروب مىكند از طرف چپ غار، و لازمه اين حرف اين است كه درب غار
به طرف جنوب باشد، و غار افسوس به طرف شمال شرقى است (كه اصلا آفتابگير نيست مگر
مختصرى).
و همين ناجورى مطلب باعث شده كه مراد از راست و چپ را راست و چپ كسى
بگيرند كه مىخواهد وارد غار شود نه از طرف دست راست كسى كه مىخواهد از غار بيرون
شود، و حال آنكه قبلا هم گفتيم معروف از راست و چپ هر چيزى راست و چپ خود آن چيز
است نه كسى كه به طرف آن مىرود.
بيضاوى در تفسير خود گفته: در غار در مقابل ستارگان بنات النعش قرار
دارد، و نزديكترين مشرق و مغربى كه محاذى آن است مشرق و مغرب رأس السرطان است و
وقتى كه مدار آفتاب با مدار آن يكى باشد آفتاب به طور مائل و مقابل در طرف چپ غار
مىتابد و شعاعش به طرف مغرب كشيده مىشود، و در هنگام غروب از طرف محاذى صبح
مىتابد و شعاع طرف عصرش به جاى تابش طرف صبح كشيده مىشود، و عفونت غار را از بين
برده هواى آن را تعديل مىكند، و در عين حال بر بدن آنان نمىتابد و با تابش خود
اذيتشان نمىكند و لباسهايشان را نمىپوساند[1].
اين بود كلام بيضاوى. غير او نيز نظير اين حرف را زدهاند.
علاوه بر اشكال گذشته مقابله در غار با شمال شرقى با مقابل بودن آن
با بنات النعش كه در جهت قطب شمالى قرار دارد سازگار نيست، از اين هم كه بگذريم
گردش آفتاب آن طور