responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 385

مامور شده است، با ايشان احتجاج كند، و در احتجاج خود به علم خدا تمسك جسته بفهماند كه خدا از ما مردم بهتر مى‌داند.

جمله‌(لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) تعليل و بيان اين جهت است كه چطور خدا داناتر به مدت لبث ايشان است. و لام در آن مفيد اختصاص ملكى است، و مراد اين است كه خداى تعالى تنها مالك آنچه در آسمانها و زمين است مى‌باشد، و تنها او است كه مالك غيب است و چيزى از او فوت نمى‌شود، هر چند كه آسمان و زمين از بين بروند. و وقتى كه مالك غيب عالم باشد و ملكيتش هم به حقيقت معناى ملكيت باشد و وقتى داراى كمال بصر و سمع است، پس او از هر كس ديگر داناتر به مدت لبث اصحاب كهف است كه خود يكى از مصاديق غيب است.

و بنا بر اين، اينكه فرمود:(أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ) با در نظر گرفتن اينكه صيغه افعل به صيغه تعجب است، معنايش اين است كه: چقدر بينا و شنوا است. و اين خود كمال سمع و بصر خداى را مى‌رساند، و جمله‌اى است كه تعليل را تتميم مى‌كند. گويا گفته است چطور داناتر به لبث آنان نباشد در حالى كه مالك ايشان كه يكى از مصاديق غيبند مى‌باشد، و حال ايشان را ديده و مقالشان را شنيده است.

از اينجا معلوم مى‌شود اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند لام در جمله‌(لَهُ غَيْبُ) لام اختصاص علمى است، يعنى براى خداى تعالى است علم به اين مطلب، و علم به تمام مخلوقات را هم مى‌رساند، چون وقتى كسى عالم به غيب و امور خفى عالم است امور ديگر را به طريق اولى مى‌داند ، نظريه درستى نيست، براى اينكه ظاهر جمله‌(أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ) اين است كه منظور از آن تاسيس مطلب باشد، نه تاكيد آن و همچنين ظاهر لام له مطلق ملك است، نه تنها ملك علمى.

و اينكه فرمود:(ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ ...) مراد از آن اين است كه ولايت مستقل غير خداى را انكار نمايد. و مراد از جمله بعديش يعنى جمله‌(وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً) ولايت ديگرى را به نحو اشتراك با خدا نفى مى‌كند. و خلاصه معناى آن دو اين است كه غير خدا نه ولايت مستقل دارند و نه با خدا در ولايت شريكند.

و بعيد نيست از نظم آيه كه در جمله دوم يعنى جمله‌(وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً) تعبير به فعل آورده نه به وصف، و در نفى ولايت مستقله كلمه فى حكمه را نياورده و در


[1] روح المعانى، ج 15، ص 254.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 385
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست