responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 341

است. و غار همان كهف است، ليكن در صورتى كه كوچك باشد و كلمه رقيم از رقم است كه هم به معناى نوشتن است و هم به معناى خط. پس رقيم در واقع به معناى مرقوم است، چون در موارد بسيارى وزن فعيل به معناى مفعول مى‌آيد، مانند جريح كه به معناى مجروح و قتيل كه به معناى مقتول است. و كلمه عجب مصدر و به معناى تعجب است كه اگر به صورت وصف (عجب) تعبير شده نه به صورت فعل (تعجب) به منظور مبالغه است.

[بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است‌]

و از ظاهر سياق اين داستان بر مى‌آيد كه اصحاب كهف و رقيم جماعت واحدى بوده‌اند كه هم اصحاب كهف ناميده شدند، و هم اصحاب رقيم. اصحاب كهف ناميده شدند به خاطر اينكه در كهف (غار) منزل كردند، و اصحاب رقيمشان ناميدند زيرا- بطورى كه گفته‌[1] شده داستان و سرگذشتشان در سنگنبشته‌اى در آن ناحيه پيدا شده است، و يا در موزه سلاطين ديده شده‌[2]، به همين جهت اصحاب رقيم ناميده شدند. بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند رقيم نام كوهى در آن ناحيه بوده كه غار مزبور در آن قرار داشته است. و يا نام واديى بوده كه كوه مزبور در آنجا واقع بوده‌[4]. و يا نام آن شهرى بوده كه كوه نامبرده در آنجا بوده است، و اصحاب كهف اهل آن شهر بوده‌اند[5]. و يا نام سگى بوده كه همراه آنان به غار در آمده است‌[6].

اين پنج قول است كه در باره معناى اصحاب رقيم گفته شده و به زودى در بحثى كه پيرامون داستان كهف مى‌آيد، خواهيد ديد كه قول اول مؤيد دارد.

بعضى‌[7] ديگر گفته‌اند: اصحاب رقيم مردمى غير از اصحاب كهف بوده‌اند، و داستانشان غير از داستان ايشان است، و خداى تعالى نام آنان را با اصحاب كهف ذكر كرده است، ولى فقط تفصيل داستان اصحاب كهف را فرموده است. اين عده از مفسرين براى داستان اصحاب رقيم روايتى هم نقل كرده‌اند كه به زودى در بحث روايتى خواهد آمد.

ليكن اين قول بسيار بعيد است، زيرا خداى تعالى در كلام فصيح و بليغش هرگز به‌


[1] مجمع البيان، ج 6، ص 452، نقل از سعيد بن جبير.

[2] مجمع البيان، ج 6، ص 452.

[3] مجمع البيان، ج 6، ص 452 به نقل از حسن.

[4] مجمع البيان، ج 6، ص 452، به نقل از ابن عباس.

[5] كشاف، ج 2، ص 705.

[6] كشاف، ج 2، ص 704.

[7] روح المعانى، ج 15، ص 210.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 341
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست