نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 312
كريم هم معامله علميت با آن شده و مكرر
فرموده (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)-
به نام خدايى كه اين صفت دارد: رحمان و رحيم است.
(وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ
ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا).
جهر و اخفات دو صفت متقابل همند كه صداها
را با آن دو توصيف مىكنند، و چه بسا در وسط آن دو صفت ديگرى را هم معتبر بشمارند
كه نسبت به جهر اخفات باشد و نسبت به اخفات جهر باشد، (مانند آب ملايم كه نسبت به
آب داغ خنك و نسبت به آب يخ داغ است) و در اين صورت جهر به معناى مبالغه در بلند
كردن آواز و اخفات به معناى مبالغه در آهسته سخن گفتن و حد وسط آن دو معتدل حرف
زدن مىشود، و بنا بر اين معناى آيه اين مىشود كه: در نماز صدايت را خيلى بلند
مكن و خيلى هم آهسته مخوان، حد وسط را رعايت نما. و اگر اين حد وسط را سبيل خوانده
از اين رو بوده كه مىخواسته اينطور نماز خواندن در ميان همه مسلمين رسم و سنت شود
تا همه گروندگان به دين اسلام اين گونه نماز بخوانند.
البته اين در صورتى است كه مراد از بصلاتك تك تك نمازها
بطور استغراق باشد و اما اگر مراد از آن مجموع نمازها (و شايد هم اين ظاهرتر است)
باشد در اين صورت معناى آيه اين خواهد شد كه در همه نمازها جهر مخوان و در همه
آنها اخفات مكن، بلكه راه ميانه را اتخاذ كن، كه در بعضى جهر و در بعضى اخفات كنى.
و اين احتمال با آنچه در سنت اثبات شده، كه نماز صبح و مغرب و عشاء بلند و ظهر و
عصر آهسته خوانده شود، مناسبتر است. و بعيد نيست كه اين وجه با در نظر گرفتن
اتصال ذيل آيه به صدر آن وجه موافقترى باشد، چون در صدر آيه مىفرمود: به هر اسمى
مىتوانى خدا را بخوانى و در اين ذيل مىفرمايد بلند كردن صدا در نماز معنايش
متعالى بودن و بالا بودن خدا است و آهسته خواندن آن معنايش نزديك بودن او است، حتى
نزديكتر از رگ قلب، پس به هر دو قسم، نماز خواندن، اداء حق همه اسماء خدا است.
اين آيه عطف است بر جمله:(قُلِ
ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ) كه
در آيه قبل بود، و حاصل كلام اين مىشود كه: اى پيغمبر، به ايشان بگو اسمايى كه
مىخوانيد و خيال مىكنيد كه معبودهاى شما هستند، تنها اسمايى مىباشند كه مملوك
خدايند، نه مالك نفس خودند و نه صاحب چيزى از آنچه در اختيار دارند. پس خواندن
آنها خواندن خدا است، از اين جهت در هر حال او معبود است.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 312