responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 298

گفتند: حال كه اين را هم قبول نمى‌كنى اقلا منفعت خودت را در نظر بگير و از پروردگارت درخواست كن فرشته‌اى به سوى ما بفرستد و تو را تصديق كند و شر ما را از تو كوتاه كند، و تو از او بخواهى كه برايت باغى و گنجهايى و كاخهايى از طلا و نقره فراهم نمايد، و تو را از آنچه كه مى‌بينيم در طلبش هستى بى‌نياز كند، چون تو الآن مانند ما محتاج به بازار رفتن و تحصيل معاشى، اگر راستى پيغمبرى و با خداى تعالى ارتباط دارى اينكار كه مى‌گوئيم بكن تا ما به مقام و منزلت تو پى ببريم.

رسول خدا 6 فرمود: من اينكار را نمى‌كنم، و هرگز از پروردگار خود چنين چيزهايى درخواست نمى‌نمايم، و به چنين چيزهايى هم مبعوث نشده‌ام، بلكه خداوند مرا به عنوان بشير و نذير مبعوث كرده اگر قبولم كرديد همان پذيرفتنتان حظتان در دنيا و آخرت خواهد بود، و اگر مرا رد نموديد من در برابر امر خدا صبر مى‌كنم تا خدا ميان من و شما داورى كند.

گفتند: پس آسمان را به زمين بينداز تو كه مى‌گويى پروردگارت اگر بخواهد مى‌تواند اينكار را بكند، و ما به هيچ وجه به تو ايمان نمى‌آوريم مگر اينكه آسمان را به زمين بيندازى، رسول خدا 6 فرمود: اين با خدا است اگر بخواهد بكند، و شما را در زير آن خرد سازد.

گفتند: اى محمد خداى تو مى‌داند كه ما تصميم گرفته‌ايم هم چنان با تو بنشينيم، و هر چه خواستيم سؤال كنيم تا آنكه نزد تو (ملكى) را بفرستد و تو را از توطئه و تصميم ما خبر دهد و آنچه را هم كه مى‌خواهد با ما انجام دهد بتو اعلام بدارد، و اگر به آنچه كه آورده‌اى ايمان نمى‌آوريم، براى اين است كه به ما گفته‌اند كه اين حرفها را مردى به نام رحمان از اهل يمامه به تو درس مى‌دهد و ما هم به خدا سوگند هرگز زير بار رحمان يمامه‌اى نخواهيم رفت، و ما ديگر عذر و بهانه‌اى براى تو باقى نگذاشته‌ايم، اى محمد 6 متوجه باش كه به خدا سوگند دست بردار از تو نيستيم، تا تو را به خاطر آنچه به ما كردى نابود كنيم، و يا تو ما را نابود سازى، سخنگوى ايشان گفت: هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم تا آنكه خدا و ملائكه را يك جا برايمان نياورى.

وقتى اين حرف را زدند رسول خدا 6 برخاست و عبد اللَّه بن ابى اميه هم با او برخاست و گفت: اى محمد 6 قومت پيشنهادهايى كرده‌اند نپذيرفتى از تو براى خود چيزهايى خواسته‌اند تا بدان وسيله منزلت و مقام ترا نزد خدا بدانند انجام ندادى، در آخر از تو خواستند تا آن عذابى كه با آن تهديدشان مى‌كنى بياورى آن را هم‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست