نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 262
باشد، بلكه او را وادار مىسازد تا به مقتضا
و طبق آن اخلاق رفتار كند[1].
و در مجمع البيان گفته است: شاكله به معناى طريقت و مذهب
است وقتى گفته مىشود: اين طريق داراى شاكلهها است معنايش اين است كه هر
جميعتى از آن راه ديگرى براى خود جدا كردهاند .
گويا طريقه و مذهب را از اين جهت
شاكله خواندهاند كه رهروان و منسوبين به آن دو خود را ملتزم مىدانند كه از
آن راه منحرف نشوند[2].
بعضى ديگر گفتهاند كه شاكله از شكل (به فتحه شين) است
كه به معناى مثل و مانند است، بعضى ديگر گفتهاند: اين كلمه از شكل (به كسر شين)
گرفته شده كه به معناى هيات و فرم است.
و به هر حال آيه كريمه عمل انسان را مترتب بر شاكله او دانسته به اين
معنا كه عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است چنانچه در فارسى گفتهاند
از كوزه همان برون تراود كه در اوست پس شاكله نسبت به عمل، نظير روح جارى در
بدن است كه بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنويات او را نشان
مىدهد.
و اين معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهاى علمى به ثبوت رسيده كه
ميان ملكات نفسانى و احوال روح و ميان اعمال بدنى رابطه خاصى است، و معلوم شده كه
هيچوقت كارهاى يك مرد شجاع و با شهامت با كارهايى كه يك مرد ترسو از خود نشان
مىدهد يكسان نيست، او وقتى به يك صحنه هولانگيز برخورد كند حركاتى كه از خود
بروز مىدهد غير از حركاتى است كه يك شخص شجاع از خود بروز مىدهد و همچنين اعمال
يك فرد جواد و كريم با اعمال يك مرد بخيل و لئيم يكسان نيست.
و نيز ثابت شده كه ميان صفات درونى و نوع تركيب بنيه بدنى انسان يك
ارتباط خاصى است، پارهاى از مزاجها خيلى زود عصبانى مىشوند و به خشم در مىآيند،
و طبعا خيلى به انتقام علاقمندند، و پارهاى ديگر شهوت شكم و غريزه جنسى در آنها
زود فوران مىكند، و آنان را بىطاقت مىسازد، و به همين منوال ساير ملكات كه در
اثر اختلاف مزاجها انعقادش در بعضىها خيلى سريع است، و در بعضى ديگر خيلى كند و
آرام.
[بنيه بدنى، صفات اخلاقى و محيط اجتماعى در حد اقتضاء، و نه عليت
تامه- در اعمال آدمى اثر دارد(كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى
شاكِلَتِهِ)]
و با همه اينها، دعوت و خواهش و تقاضاى هيچيك از اين مزاجها كه باعث
ملكات