responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 252

(هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ) كه در آيات قبلى بود آغاز شده، در اينجا دوباره به همان سخن برگشته و مى‌فرمايد:(وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا ...) و نيز مى‌فرمايد:(وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ ...) و باز مى‌فرمايد:(وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ ...).

پس در اين آيات مى‌خواهد اين جهت را بيان كند كه قرآن شفا و رحمت است، و به عبارت ديگر اصلاح كننده كسى است كه خود نفسى اصلاح طلب داشته باشد، و گرنه همين قرآن نسبت به ستمكاران خسارت و زيان است، و با اينكه اين قرآن معجزه نبوت است، معجزه‌هاى ديگر از رسول خدا 6 مى‌خواهند، و آن گاه جوابشان را مى‌دهد، و البته غير آنچه گفته شد ملحقاتى هم در اين آيات آمده كه از آن جمله پرسش از چگونگى روح و جواب از آن است.

[قران از جهت اينكه معالج امراض قلبى است براى مؤمنين «شفاء» و به لحاظ اينكه صحت و استقامت نفسانى مياورد «رحمت» است‌]

(وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً).

كلمه من در من القرآن بيانيه است كه موصول ما در(ما هُوَ شِفاءٌ) را معنا مى‌كند و معنايش اين است كه ما نازل مى‌كنيم آنچه را كه شفا و رحمت است، و آن قرآن است.

و اگر قرآن را شفا ناميده با در نظر داشتن اينكه شفا بايد حتما مسبوق به مرضى باشد، خود افاده مى‌كند كه دلهاى بشر احوال و كيفياتى دارد كه اگر قرآن را با آن احوال مقايسه كنيم خواهيم ديد كه همان نسبتى را دارد كه يك داروى معالج با مرض دارد، اين معنا از اينكه دين حق را فطرى دانسته نيز استفاده مى‌شود.

زيرا همانطور كه آدمى از اولين روز پيدايشش داراى بنيه‌اى بود كه در صورت نبودن موانع و قبل از آنكه احوالى منافى و آثارى مغاير پيدا شود آن بنيه او را به صورت دو پا و مستقيم در مى‌آورد، و همه افراد انسان به همين حالت به دنيا مى‌آمدند و با دو پا و استقامت قامت در پى اطوار زندگى مى‌شدند، همچنين از نظر خلقت اصلى داراى عقائد حقه‌اى است در باره مبدأ و معاد و فروع آن دو، چه از اصول معارف و چه از پايه‌هاى اخلاق فاضله و مناسب با آن عقايد كه در نتيجه داشتن آن فطرت و غريزه اعمال و احوالى از او سر مى‌زند كه با آن ملكات مناسب است.

اين را گفتيم تا كاملا روشن گردد كه انسان همانطور كه سلامتى و ناسلامتى جسمى دارد يك سلامتى و ناسلامتى روحى هم دارد، و همانطور كه اختلال در نظام جسمى او باعث مى‌شود كه دچار مرضهايى جسمى گردد همچنين اختلال در نظام روح او باعث مى‌شود به مرضهاى روحى مبتلا شود، و همانطور كه براى مرضهاى جسميش دوائى است،

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست