responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 246

بر هم زدن مرا به خودم وا مگذار (الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا [1].

و در تفسير عياشى از سعيد بن مسيب از على بن الحسين (ع) روايت كرده كه گفت به حضورش عرض كردم: نماز چه وقت بر مسلمانان واجب شد آن طور كه امروز واجب است؟ فرمود: در مدينه و بعد از قوت يافتن دعوت اسلام و وجوب جهاد بر مسلمانان، چيزى كه هست آن روز به اين صورت فعلى واجب نشد، بلكه هفت ركعت كمتر بود آن هفت ركعت را رسول خدا 6 اضافه نمود، دو ركعت در ظهر و دو ركعت در عصر و يك ركعت در مغرب و دو ركعت در عشاء، ولى نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود گذاشت، چون در هنگام صبح ملائكه روز، در آمدن و ملائكه شب در رفتن عجله دارند، و لذا نماز صبح را براى اينكه هم آيندگان آن را با رسول خدا 6 درك كنند و هم روندگان، به دو ركعتيش باقى گذاشت، و معناى آيه:(إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً) همين است كه هم مسلمانان آن را شاهدند و هم ملائكه شب و هم ملائكه روز[2].

[رواياتى در باره واجب شدن نمازهاى پنجگانه و مراد از مشهود بودن قرآن فجر (نماز صبح) در ذيل آيه:(أَقِمِ الصَّلاةَ ...)]

و در مجمع البيان در ذيل آيه‌(أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ) گفته است: در اين آيه وجوب نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها بيان شده، و مؤيد آن روايتى است كه عياشى به سند خود از عبيد بن زراره از امام صادق (ع) در ذيل اين آيه روايت كرده كه امام فرمود: خداوند چهار نماز واجب كرده در يك قسمت زمانى كه ابتدائش اول ظهر و آخرش نصف شب است، دو تا از ظهر تا غروب، يكى قبل از ديگرى و دو تا از اول غروب آفتاب تا نصف شب كه آنها هم يكى قبل از ديگرى است‌[3].

و در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابن مسعود روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: جبرئيل موقع دلوك آفتاب هنگام ظهر نزد من آمد و نماز را با من خواند[4].

و در همان كتاب است كه حكيم ترمذى در كتاب نوادر الاصولش و ابن جرير و طبرانى و ابن مردويه از ابى درداء روايت كرده‌اند كه گفت: رسول خدا 6 اين آيه را خواند(إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً) و فرمود: زيرا هم ملائكه شب آن را مى‌بينند و


[1] مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 82.

[2] تفسير عياشى، ج 2، ص 310، ح 142.

[3] مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 86.

[4] الدر المنثور، ج 4، ص 195.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست