نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 217
زمينى است، و آنها را به منزله صاحبان عقل
شمرده و فرمود:(وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ
لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي
الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ)[1] و اين
احتمال با معناى آيه مناسبتر است، چون مىدانيم كه غرض از آيه مورد بحث بيان آن
جهاتى است كه خداوند با آن جهات آدمى را تكريم كرده، و بر بسيارى از موجودات اين
عالم برترى داده، و اين موجودات- تا آنجا كه ما سراغ داريم- حيوان و جن هستند، و
اما ملائكه از آن جايى كه موجودات مادى و در تحت نظام حاكم بر عالم ماده قرار
ندارند نمىتوانيم آنها را نيز مشمول آيه بگيريم.
بنا بر اين معناى آيه اين مىشود كه ما بنى آدم را از بسيارى از
مخلوقاتمان كه حيوان و جن بوده باشند برترى داديم، و اما بقيه موجودات كه در مقابل
كلمه بسيار (كثير) قرار دارند يعنى ملائكه خارج از محل گفتارند، زيرا
آنها موجوداتى نورى و غير مادى هستند و داخل در نظام جارى در اين عالم نيستند، و
آيه شريفه هر چند در باره انسان بحث مىكند و ليكن از اين نظر مورد بحث قرارش داده
كه يكى از موجودات عالم مادى است كه او را به نعمتهايى نفسى و اضافى تكريم كرده
است.
[فرق بين تكريم و تفضيل انسان و چند وجه
ديگر كه در بيان فرق بين(كَرَّمْنا بَنِي
آدَمَ) و فضلناهم گفته شده است]
از آنچه گذشت چند نكته زير روشن گرديد.
1- اينكه هر يك از دو كلمه: تفضيل و تكريم ناظر به يك دسته از
موهبتهاى الهى است كه به انسان داده شده، تكريمش به دادن عقل است كه به هيچ
موجودى ديگر داده نشده، و انسان به وسيله آن خير را از شر و نافع را از مضر و نيك
را از بد تميز مىدهد، موهبتهاى ديگرى از قبيل تسلط بر ساير موجودات و استخدام و
تسخير آنها براى رسيدن به هدفها از قبيل نطق و خط و امثال آن نيز زمانى محقق
مىشود كه عقل باشد.
و اما تفضيل انسان بر ساير موجودات به اين است كه آنچه را كه به آنها
داده از هر يك سهم بيشترى به انسان داده است، اگر حيوان غذا مىخورد خوراك سادهاى
از گوشت و يا ميوه و يا گياهان و يا غير آن دارد، ولى انسان كه در اين جهت با
حيوان شريك است اين اضافه را دارد كه همان مواد غذايى را گرفته و انواع طعامهاى
پخته و خام براى خود ابتكار مىكند، طعامهاى گوناگون و فنون مختلف و لذيذ كه
نمىتوان به شمارهاش آورده براى خود اختراع مىنمايد و همچنين آشاميدنى، و
پوشيدنى، و اطفاء غريزه جنسى و طريقه مسكن گزيدن و رفتار اجتماعى در حيوانات و
انسان بدين قياس است.
[1] و نيست هيچ جنبندهاى در زمين و نه پرندهاى كه مىپرد و به
دو بالش مگر آنكه امتهايى مثل شمايند و تقصير نكرديم در كتاب از چيزى پس بسوى
پروردگارشان محشور مىشوند. سوره انعام، آيه 38.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 217