نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 178
جن مطلقا قدرت نداشتند زيرا اگر استدلال كنى
بر اينكه مشركين دست به دامن آنها (ملائكه و جن) مىشوند و اجابتى نمىبينند جواب
مىدهيم ما مسلمانها هم دست به دامن خدا مىشويم و دعايمان مستجاب نمىشود و اين
دليل بر اين نيست كه خداوند قدرت ندارد جوابش را خداى تعالى در كلام خود
داده تا ديگر كسى چنين معارضهاى نكند.
[دعا و در خواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است، بر خلاف دعاى
مشركين و طلب از بتها كه قادر بر اجابت نيستند]
توضيح اينكه: خداى تعالى كه گفتارش حق است فرموده:(أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ)[1] و نيز فرموده:(ادْعُونِي
أَسْتَجِبْ لَكُمْ)[2] و اين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد، در نتيجه فهماند كه وقتى
عبد با حالت جدى دعا كند و با دعا بازى نكند و قلبش در دعا متوجه كسى جز خدا
نباشد، بلكه از غير خدا قطع و متوجه و ملتجى به درگاه او شود، البته او هم دعايش
را مستجاب مىسازد.
آن گاه در ذيل آيات مورد بحث انقطاع مزبور را به عنوان متمم حجت بيان
نموده و فرموده است:(وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ
فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى
الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ) يعنى شما در هنگام برخورد
با پيشامدهاى دريايى بطور كلى از هر چيزى منقطع گشته با راهنمايى فطرتتان متوجه
درگاه پروردگار مىشويد، و خدا دعاى شما را اجابت نموده و به سوى خشكى نجاتتان
مىدهد[3].
و از احتجاج مزبور چنين استفاده مىشود كه وقتى اميد بندهاى از هر
چيز و هر كس منقطع گردد و از صميم دل و قلبى فارغ و سالم رو به درگاه خدا ببرد
خداوند دعايش را مستجاب مىكند.
در حالى كه اگر توجه خود را از درگاه خدا منقطع ساخته و رو به سوى
غير خدا آورد هر چه هم از صميم قلب دعا كند دعايش را مستجاب نمىكند، البته نه
اينكه مىتواند و نمىكند، بلكه نمىتواند مستجاب كند.
و با اين حال ديگر جايى براى معارضه مذكور نمىماند، براى اينكه اين
تفاوت براى ايشان وجدانى است كه هر چه خدايان خود را بخوانند دعايشان را مستجاب
نمىكند، ولى اگر در دريا سرگردان شوند، و به شرف غرق برسند، و خداى را بخوانند
خداوند نجاتشان مىدهد، و به خشكيشان مىرساند، و اين معنا را خودشان هم اعتراف
دارند، مساله دريا مثال بارزى بود كه به عنوان نمونه آورديم، و گرنه مسلمانان اگر
در خشكى هم به اين طور كه در