كلمه ذلك به طورى كه گفتهاند اشاره است به واجبات و
محرماتى كه قبلا گفته شد، و ضمير در سيئه به همين كلمه، يعنى به
ذلك برمىگردد، و معنايش اين است كه همه اينها كه گفته شد- يعنى همه
آنچه كه مورد نهى واقع شد- گناهش نزد پروردگارت مكروه است، و خداوند آن را نخواسته
است .
و بنا به قرائتى كه همزه را به صداى بالا و
هاء را تاء و كلمه را به صورت سيئة خواندهاند كلمه
مزبور خبر كان خواهد بود، و معنايش چنين مىشود: همه اينها نزد
پروردگارت سيئه و مكروه است .
كلمه ذلك اشاره است به تكاليفى كه قبلا ذكر فرمود، و اگر
در اين آيه احكام فرعى دين را حكمت ناميده، از اين جهت بوده است كه هر يك مشتمل بر
مصالحى است كه اجمالا از سابقه كلام فهميده مىشد.
خداى سبحان از آن جهت نهى از شرك را تكرار نمود- چون قبلا هم از آن
نهى كرده بود- كه خواست عظمت امر توحيد را برساند، علاوه بر اين نهى دومى به منزله
پيوندى است كه آخر كلام را به اول آن وصل مىكند، و معناى آيه روشن و واضح است.
بحث روايتى
در احتجاج از يزيد بن عمير بن معاويه شامى از حضرت رضا (ع) نقل كرده
كه در ضمن حديثى كه در آن مساله جبر و تفويض و امر بين امرين را ذكر فرموده گفته
است:
عرض كردم آيا خداى تعالى در كار بندگان اراده و مشيتى
دارد ؟ فرمود: اما در اطاعتها اراده و مشيت خدا همان امرى است كه خدا در باره
آنها فرموده و خشنودى است كه نسبت به انجام آنها دارد و كمك و توفيقى است كه به
فاعل آنها ارزانى مىدارد، و اما در معصيتها اراده و مشيتش همان نهيى است كه از
آنها كرده و سخطى است كه نسبت به مرتكبين آنها
[1] و شما را در زمين آرامگاه و آسايشى خواهد بود تا روز مرگ.
سوره بقره، آيه 36.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 133