نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 123
عموميت پيدا نكرده است.
علاوه بر مطالب مذكور اين عمل زشت و پست اثر ديگرى هم از نظر شريعت
اسلامى دارد، و آن بر هم زدن انساب و رشته خانوادگى است، كه با گسترش زنا، ديگر
جايى براى احكام نكاح و ارث باقى نمىماند.
(وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ
إِلَّا بِالْحَقِّ).
اين آيه از كشتن نفس محترمه نهى مىكند، مگر در صورتى كه بحق باشد،
به اين معنا كه طرف مستحق كشته شدن باشد، مثل اينكه كسى را كشته باشد يا مرتد شده
باشد (و حرمت دينى را در جامعه بشكند) و امثال اينها كه در قوانين شرع مضبوط است.
و شايد از اينكه نفس را توصيف كرد به(حَرَّمَ اللَّهُ) و نفرمود حرم اللَّه فى
الاسلام اشاره به اين باشد كه حرمت قتل نفس مختص به اسلام نيست، در همه
شرايع آسمانى حرام بوده و اين حكم از شرايع عمومى است، هم چنان كه در تفسير آيه
151 و 135 سوره انعام هم بدان اشاره شد.
مقصود از اينكه فرمود: ما براى ولى مقتول سلطانى قرار
داديم همين است كه او را در قصاص از قاتل سلطنت و اختيار دادهايم، و ضميرى
كه در(فَلا يُسْرِفْ) و
در انه هست به ولى برمىگردد و مقصود از منصور بودن او
همان مسلط بودن قانونى بر كشتن قاتل است.
و معناى آيه اين است كه كسى كه مظلوم كشته شده باشد ما به حسب
شرع براى صاحب خون او سلطنت قرار داديم، تا اگر خواست قاتل را قصاص كند، و اگر
خواست خونبها بگيرد، و اگر هم خواست عفو كند، حال صاحب خون هم بايد در كشتن اسراف
نكند، و غير قاتل را نكشد، و يا بيش از يك نفر را به قتل نرساند، و بداند كه ما
ياريش كردهايم و به هيچ وجه قاتل از چنگ او فرار نمىكند، پس عجله به خرج ندهد و
به غير قاتل نپردازد .
بعضى[1] ديگر از
مفسرين احتمال دادهاند كه ضمير در(فَلا
يُسْرِفْ) به قاتل برگردد، هر چند كلمه قاتل در آيه نيامده ولى سياق بر آن
دلالت دارد، و ضمير انه به من برگردد در نتيجه معنا چنين
باشد: قاتلها بدانند كه ما براى صاحبان مقتول كه مظلوم كشته شدهاند تسلط
قرار داديم، پس در آدمكشى اسراف نكنند، و به ظلم كسى را نكشند زيرا كسى كه به