نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 111
آن بهرهمند نگردند، علاوه بر اين، مرحوم
طبرسى دعا را مختص به حال بعد از مرگ پدر و مادر دانسته، و حال آنكه آيه شريفه
مطلق است.(رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي
نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ
غَفُوراً).
سياق آيات حكم مىكند كه اين آيه نيز متعلق به مطالب آيات قبل (در
باره پدر و مادر) باشد، بنا بر اين بايد گفت اين آيه، متعرض آن حالى است كه احيانا
از فرزند حركت ناگوارى سرزده كه پدر و مادر از وى رنجيده و متاذى شدهاند، و اگر
صريحا اسم فرزند را نياورده و اسم آن عمل را هم نبرده، براى اين بوده است كه بفهماند
همانطور كه مرتكب شدن به اين اعمال سزاوار نيست، بيان آن نيز مصلحت نبوده و نبايد
بازگو شود.
پس اينكه فرمود:(رَبُّكُمْ
أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ) معنايش اين است كه پروردگار
شما از خود شما بهتر مىداند كه چه حركتى كرديد و اين مقدمه است براى بعدش كه
مىفرمايد:
(إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ) و
مجموعا معنايش اين مىشود كه اگر شما صالح باشيد و خداوند هم اين صلاح را در نفوس
و ارواح شما ببيند، او نسبت به توبهكاران آمرزنده است.
و در جمله(فَإِنَّهُ كانَ
لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً) كلمه اوابين به
معناى برگشت كنندگان به سوى خداست كه در هر گناهى كه مىخواهند انجام دهند به ياد
خدا افتاده و بر مىگردند. و اين تعبير از قبيل بيان عام در مورد خاص است.
و معنايش اين است كه اگر شما صالح باشيد و خداوند هم اين صلاح را در
روح شما ببيند و شما در يك لغزشى كه نسبت به والدين خود مرتكب شديد به سوى خدا
بازگشت كرده و توبه نموديد، خداوند شما را مىآمرزد، براى اينكه او همواره در باره
اوابين (و بازگشت كنندگان) غفور و بخشنده بوده است.
در مباحث گذشته در نظائر اين آيه شريفه مطالب مربوط به آن گذشت، و از
همين آيه معلوم مىشود كه انفاق به ذى القربى و مسكينان و در راه ماندگان از
احكامى است كه قبل از هجرت واجب شده است، براى اينكه اين آيه مكى است و در سوره
مكى قرار دارد.
صاحب مجمع البيان فرموده است تبذير به معناى پاشيدن با
اسراف است، و در واقع از بذر افشانى گرفته شده است، منتهى فرقى كه با آن دارد اين
است كه افشاندن در آنجا به منظور استفاده است و در اسراف به منظور افساد، و به
همين جهت در هر جا كه به منظور
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 111