نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 83
مطلق است، و حاصل
مقصود از آن دو اين مىشود كه: خلت و دوستى كه جهت تقوى و رنگ آن را نداشته باشد
در قيامت منتفى است، و اما خلت و دوستى كه رنگ تقوى داشته باشد، يعنى بخاطر خدا
بوده باشد، البته در قيامت ثابت و نافع است. پس انكار دوستى بطور مطلق، و سپس
اثبات بعضى از اقسام آن در اين آيه، نظير انكار شفاعت بطور مطلق در آيه(وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ)[1] و سپس اثبات بعضى از اقسام آن كه شفاعت به اذن
خدا باشد در آيه(إِلَّا مَنْ
شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)[2] مىباشد.
و اينكه
بعضى[3] در اصلاح
و رفع تنافى ميان اين دو آيه گفتهاند: مراد از خلت در آيهاى كه آن را
انكار مىكند دوستىهاى معمولى دنيوى است، كه بوسيله آن از دست رفتهها را جبران
مىكنند، بخلاف دوستى در آيه ديگر كه آن را اثبات مىكند و بعضى[4] ديگر كه گفتهاند: مراد از
دوستى در آيهاى كه انكارش مىكند، دوستى طبيعى و ناشى از فعل و انفعالات نفس است
بخلاف آن دوستى ديگر، كه دوستى خدايى است در حقيقت برگشتش به همان حرفى است
كه ما گفتيم.
[استدلال
بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او]
بعد از آنكه
داستان شريك قرار دادن براى خدا را از ناحيه مشركين و اضلال و تهديد ايشان به آتش
دوزخ را تمام نمود اينك در اين آيه و دو آيه بعد، استدلال بر اختصاص ربوبيت براى
خداى تعالى را ايراد مىفرمايد، و آن را از راه اختصاص تدبير عام موجودات، از قبيل
نظام خلقت و فرستادن آب از آسمان و بيرون كردن رزق از زمين و تسخير درياها
(كشتىها) و نهرها و آفتاب و ماه، و شب و روز، به نتيجه مىرساند، و سپس در آخر
اين سه آيه، به اين معنا اشاره مىكند كه اين نعمتها و ميليونها نعمت ديگرى كه از
حد شمارش بيرون است همه از ناحيه خداى تعالى به انسانها داده شده. و همانطور كه
گفتيم بيانات اين سوره همه در روشنايى دو اسم از اسامى خداى تعالى، يعنى اسم
عزيز و حميد جريان مىيابد.
پس اينكه
فرمود:(اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ) در معناى
اين است كه:
بگوييم: خداى
تعالى، تنها و يگانه رب عالم است نه اينهايى كه شما براى او شريك