نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 63
كهف براى او ذريه
معرفى نموده، مىفرمايد:(أَ
فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ)[1] البته ولايتشان جزئى است، مثلا يكى از ايشان بر
بعضى از مردم ولايت و تصرف دارد، ولى بر بعض ديگر ندارد، يا در بعض اعمال دارد و
در بعض ديگر ندارد و يا اينكه اصلا ولايت واقعى ندارند بلكه ولايتشان در حدود
معاونت و كمك شيطان اصلى است، و ريشه تمامى كارهايى كه از ديگران سر مىزند همان
ابليس است.
[معناى
اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مىگويد: خدا به شما وعده حق داد و من به
شما وعده دادم ولى وفا نكردم ]
گوينده اين
جمله:(إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ) همان ابليس
است و مقصودش از اين حرف اين است كه، ملامت گناهكاران و مشركين را از خود دور
سازد، پس اين كه گفت:(إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ
وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ)، معنايش اين است كه: خداوند به شما وعدهاى
داد كه اينك وقوع آن و مشاهده حساب و جنت و نار در امروز، آن وعده را محقق ساخت، و
من هم به شما وعدهاى دادم ولى به آن وفا نكردم، چون خلاف آنچه را كه وعده داده
بودم محقق شد. اين آن معنايى است كه مفسرين براى آيه كردهاند[2].
بنا بر اين،
مقصود از وعدهاى كه داده شد همه چيزهايى است كه، اثباتا و نفيا مربوط به معاد
باشد، يعنى خداوند آنها را اثبات، و ابليس آنها را نفى مىكرده، و اخلاف وعده هم
به معناى روشن شدن دروغ بودن آن است كه در حقيقت ملزوم را گفته و لازمه آن را
اراده كرده است.
ممكن هم است-
و بلكه وجه صحيح همين است كه- بگوييم وعدهاى كه داده شد منحصر در پاداش اخروى
نيست، بلكه شامل وعده دنيوى هم مىشود و تمام افراد مؤمن و مشرك را در بر مىگيرد،
چون زندگى دنيا و آخرت متطابق هم مىباشند و در حقيقت زندگى دنيا الگوى زندگى آخرت
است، و خداى تعالى اهل ايمان را به زندگى پاكيزه و با سعادت وعده داده و اهل شرك
را كه از ياد او اعراض مىكنند، به زندگى تنگ و توأم با اندوه و عذاب درونى در
دنيا وعده داده، و آن گاه هر دو گروه را به يك زندگى ديگرى كه در آن حساب و كتاب و
بهشت و جهنم است وعده داده است، اين وعدهاى است كه خداى تعالى به بشر داده است.
از آن سو
ابليس هم اولياى خود را به خواستههاى دلپذير و آرزوهاى دور و
[1] آيا شيطان و ذريهاش را ولى و صاحب خود انتخاب نمودهايد؟!
سوره كهف، آيه 50.
[2] منهج الصادقين، ج 5، ص 132 و مجمع البيان، ج 4، ص 213، طبع
بيروت و تفسير فخر رازى، ج 19، ص 109.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 63