نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 511
اختيار نمودند.
و به عبارت
ديگر اينان جز دنيا هدف ديگرى نداشتند، و بكلى از آخرت بريده و بدان كفر ورزيدند،
و خدا هم مردم كافر پيشه را هدايت نمىكند، و چون خدا هدايتشان نكرد از راه سعادت
و بهشت و رضوان گمراه گشته در غضب خدا و عذابى بزرگ افتادند.
[معناى مهر
زدن خدا بر دلها و گوشها و ديدگان كفار]
اين آيه به
اين نكته اشاره مىكند كه اختيار حيات دنيا بر آخرت، و محروميت از هدايت خداى
سبحان، وصف و نشانه كسانى است كه خدا بر دلها و بر گوشها و چشمانشان مهر نهاده و
كسانى هستند كه غافل ناميده شدهاند.
براى اينكه
اينان بخاطر اختيار زندگى دنيا و هدف قرار دادن آن و نوميدى از اهتداء بسوى زندگى
آخرت يكباره دل از آن زندگى شستند، و در نتيجه حس و شعور و عقلشان اسير در چارچوبه
ماديات شد، و ديگر به ما وراى ماده كه همان زندگى آخرت است توجهى ندارند، و ديگر
به آنچه كه مايه عبرتشان است نمىنگرند، و آنچه را كه مايه اندرزشان است
نمىشنوند، و به ادله و حجتهايى كه بسوى آخرت راهنماييشان مىكند فكر و تعقل
نمىكنند.
پس اينان
دلها و گوشها و چشمانشان مهر خورده و بسته شده، و ديگر آنچه كه ديگران را بسوى
آخرت رهنمون مىشود، در دل و گوش و چشم آنان راه پيدا نمىكند، و بكلى از آن ادله
غافلند، و احتمال بودن چنين ادلهاى را هم نمىدهند.
با اين بيان
روشن مىشود كه وصفى كه در آيه قبلى بود به منزله معرف مهر و غفلتى است كه در اين
آيه ذكر شده، پس همين كه خدا ايشان را هدايت نكرده بخاطر اينكه دلهاشان به دنيا
متعلق شده، خود معناى طبع و غفلت است و طبع، صفتى است الهى و منسوب به ساحت مقدس
او كه آن را بعنوان مجازات بكار مىبرد، ولى غفلت صفتى است بشرى و منسوب به خود
انسان.
ناگزير ايشان
در آخرت همان زيانكارانند چون رأس المال و سرمايه خود را در دنيا ضايع كردند و بى
زاد و توشه شدند، ديگر چيزى ندارند كه در آن جهان با آن زندگى كنند.
نظير اين
بيان در سوره هود هم آمده كه مىفرمايد:(لا جَرَمَ
أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ)[1] و شايد وجه
زيانكارترى در آن جا اين باشد كه در آن سوره يك صفتى
[1] قهرا آنان در آخرت زيان كارترانند. سوره هود، آيه 22.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 511