responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 469

[معناى اينكه قرآن بيان كننده همه چيز است‌(تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ)]

تبيان براى هر چيزى است و تبيان- بطورى كه گفته شده- به معناى بيان است، و چون قرآن كريم كتاب هدايت براى عموم مردم است و جز اين كار و شانى ندارد لذا ظاهرا مراد از(لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ) همه آن چيزهايى است كه برگشتش به هدايت باشد از قبيل معارف حقيقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهى و قصص و مواعظى كه مردم در اهتداء و راه يافتنشان به آن محتاجند، و قرآن تبيان همه اينها است (نه اينكه تبيان براى همه علوم هم باشد). و صفت خصوصى آن كه مربوط به خصوص مسلمين است كه حاضر شده‌اند در برابر حق تسليم شوند اين است كه هدايتى است كه مسلمين به وسيله آن به سوى صراط مستقيم راه يافته و رحمتى است از ناحيه خداى سبحان به سوى ايشان كه به وسيله عمل به آن، به خير دنيا و آخرت رسيده به ثواب خدا و رضوان او نائل مى‌گردند، و بشارتى است براى ايشان كه به ايشان مغفرت و رضوان و بهشت‌هاى خدا را كه در آن نعيم مقيم است نويد مى‌دهد.

اين آن مطلبى است كه مفسرين در اين آيه گفته‌اند، و اين وقتى صحيح است كه منظور از تبيان، همان بيان معهود و معمولى، يعنى اظهار مقاصد بوسيله كلام و دلالتهاى لفظى بوده باشد، قرآن كريم با دلالت لفظى به بيشتر از آنچه گفته‌اند دلالت ندارد ليكن در روايات آمده كه قرآن تبيان هر چيزى است، و علم ما كان و ما يكون و ما هو كائن يعنى آنچه بوده و هست و تا روز قيامت خواهد بود همه در قرآن هست، و اگر اين روايات صحيح باشد لازمه‌اش اين مى‌شود كه مراد از تبيان اعم از بيان به طريق دلالت لفظى باشد و هيچ بعدى هم ندارد كه در قرآن كريم اشارات و امورى باشد كه آن اشارات از اسرار و نهفته‌هايى كشف كند كه فهم عادى و متعارف نتواند آن را درك نمايد.

و ظاهرا بطورى كه از سياق اين آيات كه سياق احتجاج بر اصول سه‌گانه دين، يعنى توحيد و نبوت و معاد است و در اين سياق مكررا مطلب منعطف به آن شده، بر مى‌آيد كه جمله‌(وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ) جمله استينافيه نيست، بلكه حال است از ضمير خطابى كه در جمله‌(جِئْنا بِكَ) قرار دارد حال چه اينكه حرف قد در تقدير بگيريم، و تقدير كلام را و قد نزلنا بدانيم و يا تقدير نگيريم،- بنا بر اختلافى كه نحويين از بصريها و كوفيها در باره جمله حاليه‌اى مصدر به فعل ماضى دارند- يعنى در صدر آن فعل ماضى قرار گرفته است.

و معناى آيه چنين است: و جئنا بك شهيدا على هؤلاء و الحال انا انزلنا عليك من قبل فى الدنيا الكتاب ... يعنى، ما تو را شاهد بر اينان فرستاديم، در حالى كه قبلا يعنى در

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 469
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست