نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 462
اين وسيله دلالت كند
بر اينكه بتها و خدايان دروغين ايشان با خدا شركت واقعى ندارند، تنها آن شركتى را
دارا هستند كه اين مشركين بر ايشان جعل و فرض نمودهاند، كه آن هم حقيقت ندارد.
با اين بيان
روشن مىگردد، اينكه تفسير شركاءهم به اصنام يا معبودات باطل ديگر، و
اينكه اصنام با بتپرستان شريك المال بودند، چون سهمى از اموال و احشام ايشان وقف
آنها بود، و نيز تفسير به شياطين و اينكه شيطانها در اموال و اولادشان
و يا در كفرشان و يا در وبال كفرشان شركت داشتند تفسير صحيحى نيست، و چون مجال
مناقشه با هر يك از اين تفسيرها را نداريم مىگذريم.
(قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ)- معناى اين
جمله روشن است، مىخواهد از طرف مشركين شركاى ايشان را براى پروردگارشان معرفى
نمايد، و احتياجى نيست به اينكه بحث كنيم كه چرا مشركين در قيامت خدايان خود را
معرفى مىكنند، چون آن روز، روزى است كه بدبختى و عذاب از هر سو ايشان را احاطه
مىكند، و انسان در مثل چنين وصفى به آنچه به ذهنش برسد تمسك مىجويد، و هر كوششى
كه به خاطرش برسد براى نجات خود مىكند.
(فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ)- در مجمع
گفته: وقتى مىگويى: القيت الشيء كه آن شىء را دور بيندازى، و
كلمه لقى به معناى چيز دور افتاده است، و القيت اليه
مقاله يعنى روى سخن را متوجه او كردم، و كلمه تلقاها به معنى آن
را، قبول كرد مىباشد.[1] و معناى
جمله اين است كه شركاى ايشان كلام ايشان را رد نموده تكذيبشان كردند و خداى سبحان
در جاى ديگر از اين تكذيب به كفر تعبير نموده است، مانند آيه(وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ)[2] و نيز مانند
آيه(إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ)[3] كه حكايت شيطان است
در خطاب به مشركين در روز قيامت.