responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 433

[مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم‌]

(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ ...).

مثلى كه در اين آيه زده شده اين است كه عبدى مملوك فرض شده كه هيچ كارى از دستش بر نمى‌آيد، و شخص ديگرى فرض شده كه از ناحيه خدا رزق پاكيزه‌اى داده شده كه از آن علنا و پنهانى انفاق مى‌كند، پس از فرض اين دو نفر مى‌پرسد آيا اين دو با هم برابرند؟ و از در نظر گرفتن تقابلى كه ميان اين دو شخص مفروض برقرار كرده استفاده مى‌شود كه هر يك از دو طرف مقيد است به وصفى كه خلاف وصف ديگرى است و همين تقابل باعث روشنى آن صفات است.

پس عبدى كه فرض شد مملوك باشد و مالك خود و هيچ چيز از متاع زندگى‌اش نباشد، و نيز قادر بر تصرف هيچ مالى نباشد، در مقابلش كسى است كه اولا عبد نيست در ثانى مالك خود هست، و در ثالث خداوند رزق نيكويى روزيش كرده كه در آن تصرف مى‌كند، و سرى و علنى انفاق مى‌نمايد، و در جمله‌(هَلْ يَسْتَوُونَ) از مساوات آن دو پرسش مى‌كند، و بديهى است كه جواب آن منفى است، با اين بيان اثبات مى‌كند كه خداى سبحان مالك هر چيزى است و منعم به تمامى نعمتها است، و با هيچ يك از مخلوقاتش مساوى نيست، زيرا آنها مالك چيزى نيستند، نه براى خود و نه براى غير خود و قادر نيستند در چيزى تصرف كنند پس اينكه مشركين مى‌گويند ان مع اللَّه آلهة- با خدا خدايان ديگرى هست غلط است، زيرا آن خدايان ديگر، همه مخلوقات خدايند.

و تعبير به يستوون با آنكه جا داشت بفرمايد: يستويان براى اين بود كه دلالت كند كه مراد از آن عبد و حر، جنس است نه اينكه بحث در باره عبد و حرى معين باشد هم چنان كه بعضى‌[1] پنداشته‌اند.

و اينكه فرمود:(الْحَمْدُ لِلَّهِ) معنايش اين است كه جنس حمد و همه آن و حقيقت آن كه عبارت است از ثناى بر خوبى اختيارى، براى خداى عز و جل است زيرا نعمتهاى جميل همه از ناحيه او است و حمد هم گفتيم مخصوص جميل است، پس تمامى حمدها مخصوص او است چنان كه جنس آن مخصوص او است (دقت فرماييد).

جمله مذكور تتمه حجت است و حاصل آن اين است كه مملوكى كه قادر بر تصرف در چيزى نيست و نمى‌تواند چيزى به كسى بدهد با مالكى كه مالك رزق است و مى‌تواند در آن تصرف كند و به هر طور كه بخواهد انعام كند برابر و يكسان نيستند، خداى سبحان‌


[1] روح المعانى، ج 14، ص 195.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 433
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست