نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 429
يكى ديگر گفته[1]. معناى آيه اين است كه اين كسانى
كه خداوند در رزقشان برترى داده و حريتشان ارزانى داشته خيال نكنند كه رازق بردگان
خويشند، خداوند روزى بردگان ايشان را مىدهد هم چنان كه روزى مالكان را هم او
مىدهد، و اگر موالى به بردگان چيزى مىدهند از آن رزقى مىدهند كه خدا به ايشان
داده، پس آنان و اينان هر دو برابرند.
و حاصل اين
وجه اين است كه جمله(فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ) جملهاى است
كه در جاى جملهاى اعتراضى تقديرى نشسته، و تقدير آن چنين است: موالى، رزق خود را
به بردگان نمىدهند، بلكه اين خداست كه رزق بردگان را بدست موالى مىدهد، و هر دو
طبقه از نظر رزق نزد خدا برابرند.
اشكال اين
وجه اين است كه برابرى كه در آخر آيه بيان كردهاند اقتضا مىكند كه حكم برترى اول
آيه را باطل كند، خلاصه بگويد برترى در كار نيست و اين با جمله(أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ) نمىسازد.
بعضى[2] ديگر گفتهاند: مراد اين است كه:
موالى، رزقى كه در دست دارند هرگز در اختيار بردگان خود نمىگذارند تا مانند خود
آنان تصرف كنند، و خود با آنان مساوى شوند.
در اين گفته
هم اشكال است زيرا برگشت اين معنا به اين است كه: انسان مال خود را از غير منع
مىكند و نمىگذارد كه ديگران بر آن مسلط شوند، و اين معنا اختصاصى به زيردستان و
بردگان ندارد، و بنا بر اين اسم بردگان را بردن استدراك زيادى است، و اگر در توجيه
آن بگويند از اين جهت به زيردستان نمىدهند كه به زيردستان تسلط دارند، مىگوييم
با رعايت اين نكته معنا همان معنايى مىشود كه ما گفتيم كه نعمتى كه در اين آيه بر
روى آن انگشتگذارى شده همين تسلط موالى بر عبيد و برترى ايشان از جهت مالكيت رزق
نسبت به بردگان است.
راغب در
مفردات مىگويد: خداى تعالى فرمود:(وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ
أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً) و حفدة جمع حافد است كه
به معناى متحرك و كسى است كه در خدمت، جنب و جوش