responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 427

خلاصه مسماى آن را اجراء مى‌كنند، اگر چه اسمش را كنار گذاشته‌اند و يا به عبارت ديگر برده‌گيرى فردى را كنار گذاشته جوامع را زير يوغ خود برده، خرد مى‌كنند و تا ابد هم همين طور خواهند بود، زيرا هيچ وقت بشر نمى‌تواند باب مغالبه و مسابقه در برترى را به روى خود سد كند، و ما گفتارى در اين باره در جلد ششم اين كتاب گذرانديم، بدانجا مراجعه شود.

و اما اينكه گفتيم برترى از نظر كيفيت يكى از نعمتهاى الهى است دليلش اين است كه تسلط طبقه‌اى از مردم بر طبقه‌اى ديگر، خود يكى از مصالح مجتمع بشرى است، زيرا طبقه مسلط بخاطر نيرومنديش امور طبقه زيردست را تدبير نموده زندگى او را تكميل مى‌كند.

پس بنا بر اين، اينكه فرمود:(فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ) و فاء تفريع بر سر جمله آورد براى اين بود كه جمله مزبور متفرع بر منفى در جمله‌(فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا ...) است نه بر نفى آن، و معنا چنين است: طبقه برتر رزق خود را به بردگان خود نمى‌دهند تا مساوى و شريك باشند، چون اگر چنين كنند مولويت و آقائيشان از بين مى‌رود، (و اگر متفرع بر نفى بود، معنا، غلط مى‌شد، زيرا معنا چنين مى‌شد: طبقه برتر رزق خود را به طبقه زيردست نمى‌دهد و چون نمى‌دهد با هم مساويند) و حال آنكه اگر ندهند ديگر مساوى نيستند.

احتمال هم دارد جمله مذكور استفهاميه باشد و حرف استفهام آن حذف شده باشد، و استفهام هم انكارى باشد، و خواسته باشد تساوى برتر و ضعيف‌تر را انكار كند، و بفرمايد: با اينكه مى‌بينيم برتر اولويت خود را بزيردست خود نمى‌دهد، آيا باز هم با هم مساويند؟ نه، زيرا اگر مساوى بودند طبقه برتر حاضر مى‌شد رزق خود را به طبقه زيردست بدهد، پس معلوم مى‌شود كه اين نعمتى است كه خداوند به وى اختصاص داده.

بهمين جهت دنبال جمله مذكور فرمود:(أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ) و اين جمله، استفهامى است توبيخى كه گويا متفرع بر جمله قبل و استفهام انكارى آن است و مراد از نعمت خدا همين برترى مذكور است.

معناى آيه (و خدا داناتر است) اين است كه: خداوند فرق ميان شما به اين صورت كه بعضى از شما را بر بعضى ديگر از حيث رزق برترى داده، بعضى را آزاد و مستقل در تصرف كرده بعضى را برده و تبع او قرار داده، كه بدون اذن او نتواند كارى انجام دهد، پس آنها كه برترند رزق خود را كه نسبت به آن حريت و استقلال دارند به زيردست و برده خود نمى‌دهند تا هر دو در رزق برابر شوند، پس اين دو طبقه با هم مساوى نيستند،

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 427
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست