responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 390

هم نهى مى‌كند، و مؤيد اين معنا تاكيد در جمله‌(إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ) است و كلمه اثنين صفت الهين است، هم چنان كه كلمه واحد صفت اله است، و اين دو صفت به منظور احتياج و بيان مطلب آمده است.

و به عبارت روشن‌تر اينكه، عنايت در آيه شريفه به نهى از پرستيدن غير خدا با خداست، چه اينكه آن غير خدا يكى باشد يا بيشتر از يكى، ليكن از آنجايى كه هر عددى را كه مشركين در اله اختيار كرده بودند بالاتر از دو تا بوده، و حد اقل شرك آنان دو خدايى بوده، و بعد از عدد دو هيچ عددى تحقق نمى‌يابد مگر بعد از تحقق عدد دو لذا نهى از شرك را برده است روى عدد دو و از هر عددى ديگر به همان اكتفاء كرده.

ممكن هم هست اعتبار عدد دو بخاطر دأب و عادت مشركين بوده كه در مساله الوهيت به اله صنع و ايجاد معتقد بوده‌اند، يعنى آن خدايى كه تنها مساله خلقت به دست اوست، و اله همه آلهه و ايجاد كننده همه آنهاست، و يكى هم اله عبادت، و آن خدايى است كه ربوبيت و تدبير عالم به دست اوست، و اين احتمال با جملات بعدى آيه مناسب‌تر است.

بنا بر اين، معناى آيه چنين مى‌شود: معبود دوگانه نگيريد، و براى خلقت، الهى، و براى تدبير و عبادت، الهى ديگر نپنداريد، و بدانيد كه معبود، اله واحد است كه هم خلقت به دست اوست و هم تدبير، زيرا همه تدبيرها به ايجاد منتهى مى‌گردد، و با اقرار به اينكه من اله خالق و ايجادكننده‌ام، پس من مدبر نيز هستم، و به همين جهت پرستش هم حق من به تنهايى است، فاياى فارهبون- تنها از من حساب ببريد و تنها مرا عبادت كنيد .

از همين بيان روشن مى‌گردد كه چرا جمله‌(فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ) متفرع بر بيان قبلش شد، و معلوم مى‌گردد كه اين تفريع از استدلالهاى لطيف قرآنى است، و جمله مزبور افاده حصر مى‌كند، زيرا مفعول كه اياى باشد مقدم بر فعل فارهبون آمده، و اين تقدم مفعول بر فعل از باب اشتغال و قصر قلب است، نه قصر افراد[1]، آن چنان كه از كلمات مفسرين بر مى‌آيد، براى اينكه قرشى‌ها اينطور نبودند كه هم خدا را بپرستند و هم آلهه خود را، بلكه تنها آلهه را مى‌پرستيدند، و چنين عذر مى‌آوردند كه عبادت، فرع شناسايى و احاطه است، كه به خداى سبحان نمى‌توان احاطه يافت، پس نمى‌شود او را پرستيد، و لازم است بزرگان و اقوياى از مخلوقات او چون ملائكه و كملين از جن و بشر را پرستيد چون آنهايند كه تدبير امر عالم را بدست دارند، و اگر ما عبادتشان كنيم خيراتى را كه بدست آنان‌


[1] ما معنى اين دو اصطلاح را در ساير مجلدات بيان كرده‌ايم.( مترجم).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 390
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست