responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 339

سست‌ترين وجه از دو وجه گذشته وجهى است كه بعضى ذكر كرده و گفته‌اند: كلمه من در(مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ ...) زائده و يا بيانيه است. ولى خواننده خود بى وجهى آن را مى‌داند.

و اگر در جمله يضلونهم قيد بغير علم را آورد براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه كسانى كه بدست مشركين گمراه شدند، و فريب گفته آنان را كه گفتند:

(أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ) خوردند فريب خوردنى بى دليل بوده و بدون دليل از آنان پيروى كردند، پس گويندگان اين سخن ائمه ضلال بودند، و گمراهان، مقلدين و اتباع ايشان، و خداوند در توبيخ و تقبيح هر دو طائفه فرمود:(أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ).

(قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ ...).

اتيان خداى تعالى بنيان ايشان را از قواعد به معناى اين است كه امر او بعد از آنكه حاضر نبوده حاضر شود، و اين تعبير در كلام عرب شايع است، و خرور سقف به معناى سقوط و فرو ريختن آن است.

و ظاهرا آن طور كه سياق اشعار دارد جمله‌(فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ) كنايه است از ابطال كيد و افساد مكر ايشان از راهى كه خود آنان انتظارش را نداشتند، مثل كسى كه مى‌ترسد از جلو او را بزنند، و همه حواسش جمع پيش رويش است، ناگهان دشمن از پشت سر بر او وارد مى‌شود خداوند هم بنيان مكر ايشان را از پايه منهدم مى‌كند، در حالى كه آنان حواسشان جمع بالاى سر و ناحيه سقف است، ناگهان مى‌بينند كه سقف بر سرشان فرو ريخت، اما نه اينكه سقف را خراب كرده باشند، بلكه پايه را از زير سقف بكشند.

بنا بر اين، جمله‌(وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ) عطف تفسيرى براى جمله‌(فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ ...) است و مقصود از عذاب، دنيوى است.

و در آيه شريفه مشركين را كه با خدا و رسول مكر مى‌كرده‌اند تهديد نموده خاطر نشان مى‌سازد كه خدا با مكر كنندگان قبل از ايشان چه معامله‌اى كرده است، و بر سر امتهاى مستكبر گذشته چه آورده و چگونه مكر ايشان را به خود آنان برگردانيده است.

(ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ).

كلمه يخزيهم از خزى است و آن بنا بر آنچه كه راغب ذكر كرده ذلت و خوارى است كه صاحبش از دارا بودن آن شرمنده شود، و كلمه تشاقون از شاقه و آن از ماده شقق است كه در لغت به معناى قطع و جدا كردن مقدارى از هر چيز است، و اصطلاحا

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست