نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 334
و وقتى امر به اين
درجه از روشنى باشد با هيچ سترى پوشيده نمىشود و جاى شكى در آن نمىماند، پس
اينها كه به روز جزا ايمان ندارند دلهايشان منكر حق است و نسبت به آن عناد و لجاج
دارند، و مىخواهند با لجاجت در برابر حق، خود را بزرگتر از حق جلوه دهند، و بهمين
جهت بدون هيچ دليل و حجتى از انقياد در برابر حق سر بر مىتابند.
(لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا
يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ).
كلمه
لا جرم كلمهاى است مركب از لا و جرم كه در همه احوال
به يك صورت استعمال مىشود، و بطورى كه خليل و سيبويه
گفتهاند، معناى تحقيق را افاده مىكند، تعريفهايى هم كه ديگران براى اين كلمه
كردهاند، برگشتش به همين تعريف خليل و سيبويه است، هر چند كه در اصل مركب بودنش
اختلاف كردهاند خليل گفته: اين كلمه، كلمه تحقيقى است كه جز در مورد جواب،
استعمال نمىشود، مثلا شنونده در برابر سخن گويندهاى كه گفته: چنين و چنان
كردهاند مىگويند: لا جرم پشيمان خواهند شد .
و معناى آيه
اين است كه محققا و يا حقا خداى تعالى آنچه را كه ايشان پنهان مىدارند و يا آشكار
مىسازند مىداند، و اين تعبير كنايه از تهديد به كيفرى سخت است، يعنى خدا مىداند
كارهايى كه در نهان و آشكار مىكنند، و بزودى آنان را به سزاى اعمالشان مىرساند و
در برابر انكار و استكبارشان مؤاخذه مىفرمايد، زيرا او مستكبرين را دوست
نمىدارد.
(وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ
الْأَوَّلِينَ).
راغب در
مفردات مىگويد: سطر ، هم به فتحه سين و سكون طاء و هم به فتحه هر دو
استعمال مىشود، كه هم در كتابت و نوشته به رديف و هم در درختان كاشته شده به
رديف، و هم در مردمى كه به رديف ايستاده باشند بكار مىرود، و جمع آن اسطر و سطور
و اسطار مىآيد.
اما در مورد
كلمه اساطير در آيه مورد بحث، مبرد گفته: جمع اسطوره است،
مانند كلمه اراجيح كه جمع ارجوحه و اثافى كه جمع اثفيه و احاديث كه جمع احدوثه
است، و اساطير الاولين به معناى نوشتههايى از دروغ و خرافات است كه اهلش به خيال
خود آن را مقدس مىشمردهاند، هم چنان كه خداى تعالى بدان اشاره نموده و در نقل
كلام كفار فرموده كه: در باره قرآن گفتند:(أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا) اين بود
كلام مبرد، و غير او گفتهاند: اساطير جمع اسطار است، كه گفتيم (اسطار هم) جمع
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 334