نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 302
فهميديد با آن مساعدت
ندارد.
و عجيب اينجا
است كه بعضى[1] از صاحبان
اين نظريه استدلال كردهاند بر نظريه خود به اينكه خداى تعالى از آنكه در آخر سوره
حجر فرموده: (فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) و در
آن به حشر مشركين و بازخواست آنان اشاره كرده در اول اين سوره هم در جمله (أَتى
أَمْرُ اللَّهِ) به نزديكى روز قيامت اشاره نموده است، و نيز در آخر سوره حجر فرموده
بود:(وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ) و با در نظر
داشتن اينكه مقصود از يقين، مرگ است، بسيار مناسب است كه مراد در اين سوره هم همان
روز قيامت باشد نه عذابهاى دنيوى، و از جمله شواهدى كه اين مناسبت را تاكيد
مىكند، جمله ياتيك در آن سوره و جمله اتى در اين سوره
است، كه در هر دو جا به يك ماده تعبير شده است. و از اين قبيل اقاويل بهم بافتهاى
كه نبايد بدان اعتناء نمود.
نظير اين
استدلال، گفتار بعضى[2] ديگر از
مفسرين است كه گفتهاند: مراد از امر، واحد اوامر است، و معنايش حكم است.- و گويا
خواسته است به احكامى كه در اين سوره در باره عهد و سوگند و محرمات و غير آن آمده
اشاره كند- پس معناى(أَتى أَمْرُ اللَّهِ) اين است كه
در اين سوره احكام خدا آمده، و به همين جهت خطاب(فَلا
تَسْتَعْجِلُوهُ) هم مختص به مؤمنين خواهد بود. و ليكن اين حرف مخدوش است.
[اشاره به
آنچه كه از آيات قرآنى در باره حقيقت روح استفاده مىشود و بيان معناى آيه:(يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ ...)]
مردم چه در
گذشته و چه در حال با همه اختلاف شديدى كه در باره حقيقت روح دارند، در اين معنا
هيچ اختلافى ندارند كه از كلمه روح يك معنا مىفهمند، و آن معنا عبارتست از چيزى
كه مايه حيات و زندگى است، البته حياتى كه ملاك شعور و اراده باشد، و همين معنا
مراد در آيه مورد بحث است.
و اما حقيقت آن
چيست؟ مىتوان بطور اجمال از آيات كريمه قرآن استفاده نمود، مثلا از آيه(يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا)[3] و از آيه(تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ)[4] و از آيات
ديگر به دست مىآيد كه روح، حقيقت و موجود مستقلى است، و موجودى است داراى حيات و
علم و قدرت، نه اينكه از مقوله صفات و احوال بوده و آن طور كه بعضى