نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 29
انعام نمود، آن زمان
كه پروردگارتان اعلام داشت كه ... زيرا همين اعلام داشتن هم خود نعمتى است
از خدا، چون تشويق و ترهيب براى رسيدن به خير دنيا و آخرت است.
ليكن اين وجه
هم صحيح نيست، زيرا اعلام مذكور، تنها براى شكرگزاران نعمت است، و اما براى كفران
كنندگان، نقمت و عذاب است، و با اين حال، در رديف و دنباله ذكر نعمتهاى خدا آوردن
مناسب و به جا نيست، چرا كه اگر كفران كنندگان را استثناء مىكرد، باز ممكن بود
بگوئيم: اول آيه تتمه ذكر نعمتها است، و در آخر، كفران كنندگان بوسيله استثناء
بيرون شدهاند. و چون استثنايى در كلام نيست مىفهميم كه اين آيه، دنباله كلام
موسى (ع) نيست.
پس ظاهرا اين
كلام كلامى ابتدايى است، علاوه بر اين، خداى تعالى در چند جاى از كلامش اين حقيقت
را اعلام كرده كه شكر نعمت، كه خود در حقيقت استعمال نعمت است به نحوى كه احسان
منعم را يادآورى و اظهار مىكند، و در مورد خداى تعالى برگشت به ايمان و تقوى
مىشود) مايه زياد شدن نعمت، و كفران آن، باعث عذاب شديد است.
آرى اگر قبلا
اين معنا سابقه نمىداشت، ممكن بود بگوييم خداوند بوسيله موسى (ع) آن را اعلام
كرده، و حال آنكه سابقه داشته، مثلا از حضرت نوح حكايت مىكند كه گفته است:
(فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ
عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ)[1] و از لطايف كريمه
خداى سبحان همان طور كه بعضى از مفسرين[2]
بيان كردهاند- نكته باريكى است كه آن را در آيه مورد بحث بكار برده، و آن اين است
كه وعده زياد كردن نعمت را بطور صريح (آن هم با نون تاكيد) آورده و فرموده:
لأزيدنكم:
حتما نعمت را
برايتان زياد مىكنم ولى در تهديد عليه كفران كنندگان، به صراحت نفرموده كه
عذابتان مىكنم، بلكه بطور تعريض و اشاره فرموده: عذاب من سخت است ،
آرى اين، شيوه و روش كريمان است كه در وعده و وعيدشان غالبا تصريح به عذاب
نمىكنند.
آيه شريفه
مطلق است و دليلى نيست كه ما آن را به وعده و وعيدهاى دنيوى
[1] پس گفتيم: از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسيار خداى
آمرزنده است تا باران آسمان را بر شما فراوان نازل كند، و شما را به مال بسيار و
پسران متعدد مدد فرمايد. سوره نوح، آيات 10- 12.
[2] منهج الصادقين، ج 5، ص 125، و روح المعانى، ج 13، ص 191.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 29