responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 289

مؤيد اين احتمال هم تفريع‌(فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ) بر جمله قبليش، يعنى‌(وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ) است، زيرا در حقيقت از اين جهت امر به عفو و صبر در برابر گفته‌هاى آنان فرموده كه براى ايشان روزى است كه در آن روز از ايشان انتقام مى‌گيرد، و اعمال ناروايشان را كيفر مى‌دهد.

و خلاصه معناى آيه اين مى‌شود كه: تو بر عبوديت خود ادامه بده و هم چنان بر اطاعتت و اجتنابت از معصيت صبر كن، و نيز هم چنان بر آنچه كه ايشان مى‌گويند تحمل كن تا مرگت فرا رسد و به عالم يقين منتقل شوى، آن وقت مشاهده كنى كه خدا با آنان چه معامله‌اى مى‌كند.

و از اينكه فرا رسيدن مرگ را به عبارت تا يقين برايت بيايد تعبير كرده نيز اشعار بر اين معنا هست، براى اينكه در اين جمله عنايت بر اين است كه مرگ در دنبال تو و طالب تو است، و به زودى به تو مى‌رسد، پس بايد هم چنان پروردگارت را عبادت بكنى تا او به تو برسد، و اين يقين همان عالم آخرت است كه عالم يقين عمومى ما وراء حجاب است، نه اينكه مراد از يقين آن يقينى باشد كه با تفكر، و يا رياضت و عبادت به دست مى‌آيد.

اين را گفتيم تا معلوم شود اينكه بعضى پنداشته‌اند كه: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه عبادت تا وقتى لازم است كه يقين نيامده باشد، و همين كه انسان يقين پيدا كرد ديگر نماز و روزه واجب نيست. پندار و رأى فاسدى است، براى اينكه اگر مقصود از يقين، آن يقين معمولى باشد كه گفتيم از راه تفكر يا عبادت، در نفس پديد مى‌آيد رسول خدا 6 در هر حال آن يقين را داشته، و آيه شريفه كه خطابش به شخص رسول اكرم است مى‌فرمايد: عبادت كن تا يقين برايت بيايد، چطور رسول خدا 6 يقين نداشته با اينكه آيات بسيارى از كتاب خدا او را از موقنين و همواره بر بصيرت و بر بينه‌اى از پروردگارش، و معصوم و مهتدى به هدايت الهى و امثال اين اوصاف دانسته است.

و ما ان شاء اللَّه تعالى بعد از بحث روايتى زير، بحثى جداگانه از نظر عقل در پيرامون دوام تكليف عنوان خواهيم كرد و اثبات خواهيم نمود كه نظريه فوق تا چه حد مخدوش و غلط است‌

بحث روايتى [رواياتى در توضيح معناى: (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ‌) و سبع مثانى و مراد از مقتسمين ]

در الدر المنثور است كه: ابن مردويه و ابن نجار از على بن ابى طالب روايت كرده‌اند

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 289
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست