نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 281
(فَاصْفَحِ
الصَّفْحَ الْجَمِيلَ) است.
و اين آيات
كه در قبل و بعد جمله(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ) قرار دارد
جنبه آرامش قلب رسول خدا 6 را داشته و در مقام رضايت خاطر آن جناب است تا دستور(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ) آن طور كه بايد، جاى خود را بگيرد، و اگر
خواننده عزيز به خاطر داشته باشد در اول سوره گفتيم كه: غرض اصلى از اين سوره
دستور يا اعلام علنى دعوت است، و نيز از آيات سابق- اگر دقت فرموده باشيد- اين
معنا را مىفهميد كه آيات مذكور در اين مقام است كه از مطلب قبلى به نحوى بيرون
آمده و مساله تسليت رسول خدا 6 را پيش مىكشد و آن جناب را در آنچه از قومش از
آزارها و توهينها و استهزاءها ديده تسلى مىدهد و دوباره بر سر مطلب قبلى مىرود.
[بيان
اينكه مراد از(سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي) سوره حمد است و
اشاره به وجوهى كه در باره اين تعبير گفته شده است]
سبع
مثانى بطورى كه در روايات زيادى از رسول خدا 6 وارد شده و به وسيله امامان
اهل بيت (ع) تفسير شده سوره حمد است[1]، و با
بودن اين همه روايات، ديگر نبايد اعتنايى به گفته بعضى[2]
كرد كه گفتهاند: مقصود از آن، هفت سوره طولانى است. و آن بعضى[3]
ديگر كه گفتهاند: مراد از آن، حم هاى هفتگانه است. و بعضى[4] ديگر كه گفتهاند: مقصود از آن،
هفت صحيفهايست كه از آسمان بر انبياء نازل شده. زيرا اين اقوال نه دليلى از كتاب
خدا دارد و نه از سنت.
علاوه بر
اختلافى كه مفسرين در مقصود از سبع المثانى كردهاند، اختلاف ديگرى در
كلمه من در(مِنَ الْمَثانِي) نمودهاند، كه آيا
اين من براى تبعيض است يا بيانيه[5]؟
و نيز اختلافهاى ديگرى در چگونگى اشتقاق مثانى و در وجه تسميه آن به راه انداختهاند.
و آنچه
سزاوار است گفته شود- و خدا داناتر است- اين است كه حرف من براى تبعيض
است، زيرا خداى سبحان در جاى ديگر، همه آيات قرآنى را به مثانى خوانده و فرموده
است(كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ)[6] و بنا بر
اين، آيات