responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 268

چنين فهمانيد كه نوميدى از رحمت پروردگار از خصائص گمراهان است و من از گمراهان نيستم پس پرسشم پرسش يك نفر نوميد كه به خاطر نوميدى، فرزنددار شدن در اين سنين را بعيد بشمارد نيست.

(قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ).

كلمه خطب به معناى كارى بس بزرگ و خطرناك است. و اگر ملائكه را به عنوان مرسلين خطاب كرد بخاطر اين بود كه خود آنان خود را به عنوان فرستادگان خدا معرفى كرده بودند. و معنى آيه روشن است.

[معناى غابر و مراد از اينكه همسر لوط از غابرين بوده است‌]

( قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ‌) ...(لَمِنَ الْغابِرِينَ ).

در مفردات مى‌گويد كلمه غابر به معناى ماندن كسى بعد از رفتن مصاحب اوست.

در قرآن كريم فرموده:(إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ) يعنى آن كسى كه عمرش طولانى شده باشد.

بعضى هم گفته‌اند: مقصود از آن، كسى است كه باقى مانده و با لوط بيرون نشده است. بعضى ديگر گفته‌اند: مقصود از آن، كسى است كه باقى مانده و با لوط بيرون نشده است. بعضى ديگر گفته‌اند آنهايى كه بعد از عذاب باقى ماندند و در آيه‌اى ديگر آمده:(إِلَّا امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ) و در آيه ديگر آمده:(قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ). تا آنجا كه مى‌گويد: غبار به معناى ما بقى خاكى است كه در فضا پخش شده اين كلمه بر وزن دخان و عثار و امثال آن دو مى‌باشد كه دلالت بر بقاياى چيزى مى‌كنند[1]. و شايد از همين جهت است كه هم گذشته و هم آينده را زمان غابر گويند. اما گذشته را زمان غابر گويند به عنايت اينكه آثارى از گذشته باقى مانده و تا زمان حاضر پيش نيامده و اما آينده را زمان غابر مى‌گويند آن هم به اين عنايت است كه هنوز مانند گذشته فانى و نابود نشده بلكه وجود دارد و باقى است.

آيات مورد بحث پاسخ ملائكه به سؤال ابراهيم است كه گفتند: ما از ناحيه خداى سبحان فرستاده شده‌ايم به سوى قومى مجرم و گناهكار. و اگر اسم آن قوم را نياوردند از اين باب بود كه نخواستند زبان خود را به اسم پليد آنان آلوده كنند.

آن گاه از آن قوم عده‌اى را استثناء فرموده: (إِلَّا آلَ لُوطٍ)- مگر آل لوط را كه عبارتند از لوط و بستگان نزديكش، همين جمله بود كه معلوم كرد مقصود از آن قوم كدام قوم است، آنان را، همه‌شان را از عذاب نجات خواهيم داد. از ظاهر سياق بر مى‌آيد كه استثناء منقطع باشد (چون لوط و اهل او مجرم نبودند تا استثناء آنان متصل باشد).

آن گاه از اين مستثنى يعنى لوط و بستگانش زنش را استثناء كردند تا بفهمانند نجات‌


[1] مفردات راغب، ماده غبر .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست