responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 267

داناى معمولى نباشد بلكه داناى به تعليم الهى و به وحى آسمانى باشد كه در اين صورت آيه شريفه نظير آيه ديگرى مى‌شود كه در باره اسحاق فرموده‌(وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا)[1].

[تعجب ابراهيم (ع) از بشارت داده شدن به فرزند، بر اساس استبعاد عادى بوده است بيان آيات مربوط به وارد شدن فرشتگان به صورت آدمى بر ابراهيم (ع) و گفتگوى بين ميهمانان و آن حضرت‌]

(قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى‌ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ).

ابراهيم وقتى اين بشارت را مى‌شنيد كه پيرى سالخورده بود آن هم پير مردى كه در دوران جوانيش از همسرش فرزنددار نشده بود. و معلوم است كه عادتا در چنين حالى از فرزنددار شدن مايوس بود. لذا اينكه مانند ابراهيم پيامبرى بزرگوار، بزرگ‌تر از آنست كه از رحمت خدا و نفوذ قدرت او مايوس باشد و بهمين جهت دنباله كلام ملائكه پرسش كرد كه آيا در چنين جاى و روزى مرا به فرزنددار شدن بشارت مى‌دهيد؟ آن هم از همسر سالخورده عقيمى كه در جاى ديگر قرآن از قول خود او نقل شده كه به پيرى خود اعتراف كرده است. كلمه كبر در جمله‌(أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى‌ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ) كنايه از پيرى و سالخوردگى است، كلمه مس به معناى رسيدن آن است و معلوم است كه رسيدن پيرى عبارت است از پديدار گشتن آثار آن از قبيل رفتن نيروى جوانى و جايگزين شدن ضعف قوا. و معناى اين جمله اين است كه: من از بشارت شما تعجب مى‌كنم كه در اين حال و اين وضع كه پيرى خميده شده و جوانى را پشت سر نهاده‌ام و نيروى بدنيم به آخر رسيده با اين حال صاحب فرزند شوم، زيرا عادتا چنين چيزى براى چنين كسى محال است.

جمله‌(فَبِمَ تُبَشِّرُونَ) تفريع بر جمله‌(مَسَّنِيَ الْكِبَرُ) است و استفهام از بشارتى است كه دادند. كانه شك كرده در اينكه آيا بشارتشان راستى همان بشارت به فرزند بود يا به چيز ديگر، و لذا دوباره پرسيد به چه چيز بشارتم مى‌دهيد؟ نه اينكه خواسته باشد استبعاد كند. و اين گونه سؤالات در كلمات مردم شايع است كه وقتى چيزى مى‌شنوند كه به نظرشان عجيب مى‌رسد مى‌پرسند چه مى‌گويى ؟ مقصودت چيست ؟ چكار دارى مى‌كنى ؟

( قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِ‌) ...(إِلَّا الضَّالُّونَ ).

حرف باء در كلمه بالحق باء مصاحبت است كه آيه را چنين معنا مى‌دهد، بشارت ملازم با حق و غير منفك از آن است پس تو به صرف، اينكه بعيد به نظرت مى‌رسد آن را انكار مكن تا در زمره نوميدان از رحمت خدا نباشى، اين جمله پاسخ ملائكه است به ابراهيم. ابراهيم (ع) هم در قبال گفته آنان بطور كنايه سخنشان را تاييد و اعتراف نموده، به عنوان استفهام انكارى گفت: كيست كه از رحمت پروردگار خود نوميد شود جز گمراهان . و


[1] او را بشارت داديم به اسحاق پيغمبر، سوره صافات آيه 112.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 267
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست