مقصود از
كلمه عبادى بطورى كه از سياق آيات استفاده مىشود مطلق بندگان است، و
سخن آن كس[1] كه
گفته مراد از آن همان متقين و يا مخلصين است كه قبلا گفتگويش بود سخنى
است غير قابل اعتناء.
و اگر هر دو
جمله را اسميه آورد و بر سرشان ان در آورد- كه دلالت بر تاكيد دارد- و
نيز ضمير فصل آورد، يعنى در اول فرمود:(أَنَا الْغَفُورُ ...) و در دومى
فرمود:
(هُوَ الْعَذابُ)، و اگر بر سر خبر الغفور و
العذاب الف و لام آورد، همه براى اين است كه صفات مذكور در آيه را تاكيد كند
و بفهماند مغفرت و رحمت، و اليم بودن عذاب، به آخرين درجه و نهايت حد خود
رسيدهاند، بطورى كه ديگر نمىتوان با هيچ مقياسى آنها را اندازهگيرى نمود، و
چيزى را با آنها قياس كرد.
آرى، هيچ
مغفرت و رحمتى نيست مگر اينكه ممكن است فرض شود كه مانعى نگذارد آن مغفرت و رحمت
به ما برسد، و يا اندازهگيرى بتواند آن را اندازه بگيرد، و يا حدى برايش معين
نمايد. ولى خداى تعالى چنين نيست كه كسى بتواند جلو مغفرت او را بگيرد (لا معقب
لحكمه) و يا بدون مشيت او، امرى آن را تحديد نمايد.
[سبب اينكه
نبايد از غفران و رحمت الهى مايوس و از عذاب و مكر او دل آسوده بود اين است كه هيچ
مانعى جلوگيرى و محدود كننده اراده و مشيت خدا نيست]
پس با اينحال
ديگر جائز نيست كسى از مغفرت او مايوس و از روح و رحمتش نااميد گردد، زيرا
نمىتوان اين ياس و نوميدى را به مانعى كه جلو مغفرت خدا را بگيرد توجيه نمود،
تنها چيزى كه مايه وحشت است و بايد هم باشد ترس از خود خداى تعالى است. هم چنان كه
بعد از آيه مربوط به مغفرت و رحمت كه دارد:(لا تَقْنَطُوا مِنْ
رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ
الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)[2] دنبالش
فرموده(وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ)[3].
[1] روح المعانى، ج 14، ص 59 و تفسير ابى السعود، ج 5، ص 80.
[2] البته خدا همه گناهان را مىآمرزد. كه همانا او بسيار
آمرزنده و مهربان است. سوره زمر، آيه 53.
[3] انابه كنيد به سوى پروردگارتان. سوره زمر آيه 54.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 265