نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 236
و گويا ابن عباس از
اينجا استفاده كرده كه ابليس تا آن روز به كار خود مشغول است، زيرا تا تكليف است
مخالفت و معصيت تصور دارد، و قهرا چنين روزى با روز نفخ اول تطبيق مىگردد،
پس يوم وقت معلوم كه خدا تا آن روز ابليس را مهلت داده همان روز نفخ
اول است، و ميان نفخه اول و دوم كه همه را زنده مىكند چهار صد و يا چهل سال (به
اختلاف روايات) فاصله دارد، و تفاوت ميان آنچه كه ابليس خواسته و آنچه كه خدا اجابت
فرموده همين چند سال است.
و اين وجه
خوبى است، اما عيبى كه دارد اين است كه دعوى تا تكليف هست مخالفت و معصيت
تصور دارد مقدمهايست كه نه در حد خود روشن است، و نه دليلى بر آن است، براى
اينكه بيشتر اعتماد مفسرين در اين دعوى به آيات و رواياتى است كه هر كفر و فسق
موجود در نوع آدمى را مستند به اغواى ابليس و وسوسه او مىداند، مانند آيه(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ
إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ)[1] و آيه(وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ
الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ...)[2] و آياتى
ديگر كه مقتضاى آنها اين است كه تا تكليف باشد ابليس هم هست، و تكليف هم باقى است
تا آدمى باقى باشد، و از اينجا نتيجه بالا را گرفتهاند.
و ليكن در
اينكه استناد معصيت آدميان به اغواى شيطان تا اندازهاى مستفاد از آيات و روايات
است حرفى نيست، چيزى كه هست اين آيات و روايات تنها اقتضاء دارند كه تا معصيت و
گمراهى در زمين باشد ابليس هم هست، نه اينكه تا تكليف هست ابليس هم باشد، چون
دليلى نداريم كه ملازمه ميان وجود معصيت و وجود تكليف را اثبات كند.
بلكه دليل
عقلى و نقلى قائم است بر اينكه بشر به سوى سعادت سير نموده و اين نوع به زودى به
كمال سعادت خود مىرسد و مجتمع انسانى از گناه و شر رهايى يافته، به خير و صلاح
خالص مىرسد، به طورى كه در روى زمين جز خدا كسى پرستش نمىشود و بساط كفر و فسوق
برچيده مىگردد، و زندگى نيكو گشته مرضهاى درونى و وساوس قلبى از ميان مىرود.
[1] اى بنى آدم آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را نپرستيد كه او
شما را دشمنى آشكار است؟ سوره يس، آيه 60.
[2] و چون حكم به پايان رسد در آن حال شيطان گويد خدا به شما به
حق و راستى وعده داد و من به خلاف حقيقت. سوره ابراهيم، آيه 22.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 236