نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 230
كلمه لعن
به معناى طرد و دور كردن از رحمت است.
از همين جا
روشن مىشود كه جمله(وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ ...) بمنزله بيان
است براى جمله(فَإِنَّكَ رَجِيمٌ)، چون رجم باعث شد
ابليس از ميان ملائكه و از آسمان يا از مقام و منزلت الهى، و كوتاه سخن از مقام
قرب كه مستواى رحمت خاص الهى است رانده شود، و بنا بر اين منطبق بر ابعاد و دور
كردن از رحمت مىشود، كه همان لعن است.
[توضيح
مفاد لعن بر شيطان به نحو مطلق در(عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ) و لعن بر
او با اضافه لعن به خدا در(عَلَيْكَ لَعْنَتِي)]
خداوند لعنت
بر ابليس را در جاى ديگر به خود نسبت داده و فرموده:(وَ إِنَّ
عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ)[1] و در هر دو
آيه آن را مقيد به يوم الدين كرده است.
و اما اينكه
در اين آيه مطلق لعنت را بر او قرار داده و فرموده:(عَلَيْكَ
اللَّعْنَةَ) براى اين است كه لعن در جايى به كار مىرود كه معصيتى باشد، و چون
هيچ معصيتى از هيچ كس سر نمىزند مگر آنكه دست اغواء و وسوسه شيطان در آن دخالت
داشته باشد پس در حقيقت ريشه فسادى است كه برگشت هر معصيتى به او است، در نتيجه
همه لعنتها و وبالها حتى همان مقدارى كه به خود گنهكاران متوجه مىشود، متوجه او
نيز مىگردد.
در اينجا
لازم مىدانم تذكر دهم كه براى بيشتر روشن شدن مطلب به بيانى كه ما در تفسير آيه(لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ
عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ)[2] در جلد نهم اين كتاب
گذرانديم مراجعه شود.
علاوه بر
آنچه گفتيم اصولا ابليس- كه خدا عذابش را زياد كند- اولين كسى بود كه معصيت را در
بشر فتح باب كرد، و خداى را در فرمانش معصيت نمود. پس به اين اعتبار هم وبال و
لعنت گناه هر گناهكارى به او بر مىگردد.
و اما اينكه
خداى تعالى لعنت خود را به او اختصاص داد و فرمود: عليك لعنتى جهتش
اين است كه دور كردن از رحمت وقتى اثر خود را مىبخشد كه از ناحيه خداى تعالى
باشد، و چون كسى مالك رحمت او نيست تا بدهد و يا دريغ دارد مگر به اذن او پس حقيقت
اعطا و منع به او باز مىگردد.
علاوه بر
اينكه لعن غير خدا در حقيقت درخواست از خداست كه او طرف را از
[1] و اينكه بر تو باد لعنت من تا روز جزا. سوره ص، آيه 78.