نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 174
نوشت، و مردم نزد زيد
مىآمدند، و او محفوظات كسى را مىنوشت كه دو شاهد عادل مىآورد، و آخر سوره برائت
را كسى جز ابى خزيمة بن ثابت نداشت. ابى بكر گفت:
آن را هم
بنويسيد، زيرا رسول خدا 6 فرموده بود شهادت ابى خزيمه به جاى دو شهادت پذيرفته
مىشود، لذا زيد آن را هم نوشت. عمر آيه رجم را آورد قبول نكردند و ننوشت چون شاهد
نداشت[1].
و از ابن ابى
داوود- در كتاب المصاحف- از طريق محمد بن اسحاق از يحيى بن عباد بن عبد اللَّه بن
زبير از پدرش روايت كرده كه گفت: حارث بن خزيمه اين دو آيه را از آخر سوره برائت
برايم آورد و گفت: شهادت مىدهم كه اين دو آيه را از رسول خدا 6 شنيده و حفظ
كردهام عمر گفت: من نيز شهادت مىدهم كه آنها را شنيدهام. آن گاه گفت: اگر سه
آيه بود من آن را يك سوره جداگانه قرار مىدادم، و چون نيست در همان آخر برائت
بنويسيد[2].
و نيز از وى
از طريق ابى العاليه از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: قرآن را جمع كردند تا
رسيدند در سوره برائت به آيه(ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ
قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ) و خيال كردند كه اين
آخرين آيه آنست. ابى گفت: رسول خدا 6 بعد از اين آيه دو آيه ديگر براى من قرائت
كرد، و آن آيه(لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ)- تا آخر سوره- است[3].
و در الاتقان
از دير عاقولى در كتاب فوائدش نقل كرده كه گفت: ابراهيم بن يسار از سفيان بن عيينه
از زهرى از عبيد از زيد بن ثابت براى ما حديث كرد كه او گفته است: رسول خدا 6 از
دار دنيا رفت در حالى كه هنوز هيچ چيز از قرآن جمع آورى نشده بود[4].
و حاكم در
مستدرك به سند خود از زيد بن ثابت روايت كرده كه گفت: نزد رسول خدا 6 داشتيم
قرآن را از و رق پارهها جمع آورى مىكرديم كه ...[5].