نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 152
باز مىبينيم كه با
معارف حقيقى و كليات شرايع فطرى و جزئيات فضائل عقلى كه مبتكر آن است تحدى نموده،
و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبيات را به آوردن مانند آن دعوت
كرده و از آن جمله فرموده است:(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا
الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ
ظَهِيراً)[1] و نيز فرموده:(إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ)[2].
اين تحدى
قرآن است و ما مىبينيم كه همين قرآن عصر ما بيان حق صريحى را كه جاى هيچ ترديد
نباشد و دادن نظريهاى را كه آخرين نظريه باشد كه عقل بشر بدان دست يابد، چه در
اصول معارف حقيقى و چه در كليات شرايع فطرى و چه در جزئيات فضائل اخلاقى استيفاء
مىكند، بدون اينكه در هيچ يك از اين ابواب نقيصه و يا خللى و يا تناقض و لغزشى
داشته باشد بلكه تمامى معارف آن را با همه وسعتى كه دارد مىبينيم كانه به يك حيات
زندهاند و يك روح در كالبد همه آنها جريان دارد و آن روح واحد مبدأ تمامى معارف
قرآنى است و اصلى است كه همه بدان منتهى مىگردند و به آن بازگشت مىكنند، و آن
اصل توحيد است كه اگر يك يك معارف آن را تحليل كنيم، سر از آن اصل در مىآوريم و
اگر آن اصل را تركيب نماييم به يك يك آن معارف بر مىخوريم.
و نيز اگر
برايمان ثابت شده كه قرآن نازل شده بر پيامبر خاتم 6 متعرض داستان امتهاى گذشته
بوده، قرآن عصر خود را مىبينيم كه در اين باره بياناتى دارد كه لايقترين بيان و
مناسبترين كلام است كه شايسته طهارت دين و نزاهت ساحت انبياء (ع) مىباشد، بطورى
كه انبياء را افرادى خالص در بندگى و اطاعت خدا معرفى مىكند و اين معنا وقتى براى
ما محسوس مىشود كه داستان قرآنى هر يك از انبياء را با داستان همان پيغمبر كه در
تورات و انجيل آمده مقايسه نماييم آن وقت به بهترين وجهى دستگيرمان مىشود كه قرآن
ما چقدر با كتب عهدين تفاوت دارد.
و نيز اگر
مىدانيم كه در قرآن كريم اخبار غيبى بسيارى بوده، در قرآن عصر خود نيز مىبينيم
كه بسيارى از آيات آن بطور صريح و يا تلويح از حوادث آينده جهان
[1] بگو هر آينه اگر جن و انس جمع شوند تا كتابى به مثل اين
قرآنى بياورند نخواهند آورد هر چند كه پشت به پشت هم دهند. سوره اسرى، آيه 88.
[2] بدرستى قرآن پايان دهنده به هر بحثى است، نه شوخى و بيهوده.
سوره طارق، آيه 13 و 14
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 152