نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 144
از حق در اين عالم
ظهور كند، مقدارى از باطل و شك و شبهه هم همراه دارد، هم چنان كه استقراء و از نظر
گذراندن مواردى كه در طول زندگيمان به چشم خود ديدهايم نيز اين معنا را تاييد
مىكند. آيه شريفه(وَ لَوْ
جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما
يَلْبِسُونَ)[1] نيز شاهد بر آنست.
جهتش هم اين
است كه ظرف دنيا ظرف امتحان است، و امتحان از كسى مىكنند كه اختيار داشته باشد،
نه اينكه مانند ساير موجودات طبيعى، آثار و حركاتش جبرى و طبيعى باشد، و اختيار هم
وقتى تصور دارد كه خلط ميان حق و باطل و خير و شر ممكن باشد و به نحوى كه انسانها
خود را در سر دو راهىها ببينند، و از آثار خير و شر پى به خود آنها ببرند، آن گاه
هر يك از دو راه سعادت و شقاوت را كه مىخواهند اختيار كنند.
و اما عالم
ملائكه و ظرف وجود ايشان، عالم حق محض است كه هيچ چيزش با هيچ باطلى آميخته نيست،
هم چنان كه قرآن كريم فرموده:(لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما
أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ)[2] و نيز
فرموده:(بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ
هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ)[3].
پس مقتضاى
اين آيات و آيات ديگرى كه در اين معنا هست اين است كه ملائكه به خودى خود مخلوقات
شريف و موجودات طاهر و نورانى و منزهى هستند كه هيچ نقصى در آنان وجود نداشته و
دچار شر و شقاوتى نمىشوند. پس در ظرف وجود آنان امكان فساد و معصيت و تقصير نيست،
و خلاصه اين نظامى كه در عالم مادى ما هست در عالم آنان نيست- و ان شاء اللَّه به
زودى در موارد مناسبى بحث مفصل اين مساله خواهد آمد.
اين معنا نيز
خواهد آمد كه آدمى ما دام كه در عالم ماده است و در ورطههاى شهوات و هواها چون
اهل كفر و فسوق غوطه مىخورد هيچ راهى به اين ظرف و اين عالم ندارد، تنها وقتى
مىتواند بدان راه يابد كه عالم ماديش تباه گردد و به عالم حق قدم نهد
[1] اگر ما فرستاده خود را ملك قرار دهيم باز ناگزيريم او را به
صورت مردى بفرستيم و بر آنان همان لباس كه مردمان مىپوشند، بپوشانيم. سوره انعام،
آيه 9.
[2] و نافرمانى نمىكنند آنچه را كه امرشان مىكند و بجا
مىآورند آنچه را كه مامور مىشوند. سوره تحريم، آيه 6.
[3] بلكه بندگانى بزرگوارند كه از او به سخن سبقت نمىگيرند و به
امر او عمل مىكنند. سوره انبياء، آيه 26 و 27
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 144