نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 126
است كه بر اساس احساس
درونى صورت مىگيرد، و آن انتقام فردى است كه غرض از آن تنها رضايت خاطر است. و
قسم ديگر انتقام، انتقامى است كه بر اساس عقل انجام مىپذيرد، و آن انتقام اجتماعى
است كه غرض از آن، حفظ نظام و احقاق حق مجتمع است.
و اگر خواستى
اين طور تعبير كن كه: يك قسم انتقام، حق فرد فرد اجتماع است، و قسم ديگر حق قانون
و سنت است، زيرا قانون كه مسئول تعديل زندگى مردم است خود مانند يك فرد، سلامتى و
مرض دارد و سلامتى و استقامتش اقتضاء مىكند كه مجرم متخلف را كيفر كند، و همانطور
كه او سلامتى و آرامش و استقامت قانون را سلب نموده، به همان مقدار قانون نيز
تلافى نموده، از او سلب آسايش مىكند.
حال كه اين
معنا روشن شد به آسانى مىتوان فهميد كه هر جا در قرآن كريم و سنت، انتقام به خدا
نسبت داده شده منظور از آن، انتقامى است كه حقى از حقوق دين الهى و شريعت آسمانى
(ضايع شده) باشد و به عبارت ديگر: انتقامهايى به خدا نسبت داده شده كه حقى از حقوق
مجتمع اسلامى (ضايع شده) باشد، هر چند كه در پارهاى موارد حق فرد را هم تامين
مىكند، مانند مواردى كه شريعت و قانون دين، داد مظلوم را از ظالم مىستاند كه در
اين موارد، انتقام هم حق فرد است و هم حق اجتماع.
پس كاملا
روشن گرديد كه در اين گونه موارد نبايد توهم كرد كه مقصود خدا از انتقام، رضايت
خاطر است، چون ساحت او مقدس و مقامش عزيزتر از اين است كه از ناحيه جرم مجرمين و
معصيت گنهكاران متضرر شود و از اطاعت مطيعين منتفع گردد.
پس با توضيح
فوق، سقوط و ابطال اين اشكال ظاهر مىشود كه: انتقام همواره به منظور رضايت
خاطر و دق دل گرفتن است ؟ چون وقتى مىدانيم كه خداوند از هيچ عملى از اعمال
خوب و بد بندگانش منتفع و متضرر نمىشود، ديگر نمىتوانيم نسبت انتقام به او
بدهيم، هم چنان كه نمىتوانيم عذاب خالد و ابدى را با حفظ اعتقاد به غير متناهى
بودن رحمتش توجيه كنيم. و چطور توجيه كنيم با اينكه انسانهاى رحمدل را مىبينيم
كه به مجرم خود كه از روى نادانى او را مخالفت نموده است، رحم نموده، از عذابش
صرفنظر مىكنند، با اينكه رحمت انسانهاى رحمدل متناهى است و اين خود خداى تعالى
است كه در مقام توصيف انسان كه يكى از مخلوقات اوست و به وضع او كمال آگاهى را
دارد مىفرمايد:(إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا)[1].
[1] آدمى، بسيار ستم پيشه و بسيار نادان است. سوره احزاب، آيه
72.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 126