نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 529
شده باشد دليل نيست
بر اينكه در مدينه نازل شده، مگر آنكه روايت صحيحى كه بتوان به آن اعتماد نمود اين
احتمال را تاييد كند، علاوه بر اينكه از نقل برمىآيد مفسرين تصريح كردهاند بر
اينكه اين سوره در مكه نازل شده است.
و ثانيا
اينكه در پارهاى از سورههاى مكى آيات مدنى وجود دارد، در آن موارديست كه آيات
مدنى در خلال سورههاى مكى قرار داده شده است، نه در مثل آيه مورد بحث كه در آخر
سوره قرار دارد، و به آيات اول سوره مرتبط است، و معنا ندارد بعضى از كلام مرتبط
به هم چند سال به تاخير بيفتد.
بعضى ديگر از
ايشان گفتهاند: چه عيب دارد كه آيه مورد بحث هم مكى باشد، و از علمايى خبر دهد كه
بعدها در مدينه مسلمان شدند، و به رسالت آن جناب شهادت دادند.
جواب اين است
كه باعث خرابى حجت، و سقوط آن حجيت مىشود، زيرا معنا ندارد در پاسخ كسانى كه در
مكه به آن جناب مىگويند لست مرسلا- تو پيغمبر نيستى گفته شود: شما
امروز بدون دليل او را تصديق بكنيد، و دليل او بعدها به شما خواهد رسيد، چون مردمى
از علماى اهل كتاب مسلمان مىشوند، و بر رسالت او شهادت مىدهند.
بعضى ديگر از
ايشان گفتهاند: اين شهادت، شهادت تحمل است، و لازم نيست كه شاهد در حين شهادت ايمان
داشته باشد، (بلكه آنچه لازم است علم شاهد است، نه ايمان او) پس ممكن است آيه مكى
باشد و مقصود از كسى كه نزد او علم كتاب است عبد اللَّه بن سلام، و يا
غير او از علماى يهود و نصارى، باشد، هر چند كه در زمان نزول آيه ايمان نياورده
باشند.
اشكال اين
وجه اين است كه در اين صورت استدلال آيه به علم علماى اهل كتاب خواهد بود، هر چند
خود آن علماء اعتراف به رسالت آن جناب ننموده، و ايمان نياورده باشند، و اگر اين
استدلال صحيح بود، جا داشت استدلال به علم خود كفار بكند، چون حجت بر خود آنان
تمام بود، و ديگر جاى شبههاى بر ايشان نمانده بود در اينكه قرآن كلام خداى تعالى
است، و چنين كسانى قطعا علم به اين معنا داشتهاند، پس چه باعث شد كه علم خود خصم
را گذاشته و به علم اهل كتاب استدلال كند، و حال آنكه مشركين و اهل كتاب در كفر به
رسالت و انكار آن مشترك بودند.
علاوه بر
اينكه قبلا گفتيم كه شهادت در آيه شهادت اداء است، نه شهادت تحمل.
بعضى[1] ديگر ايشان كه ابن تيميه باشد حرف
عجيب و غريبى زده، و گفته است: اين