نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 497
و اگر فرمود:(فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ
كَفَرُوا) با اينكه جا داشت
بفرمايد: فامليت للذين استهزءوا بدين منظور بوده كه بفهماند استهزاء
كفر بوده، هم چنان كه كفرشان كفر استهزاء بوده، پس ايشان كافرانى استهزاء كننده به
آيات خدا بودند، هم چنان كه معاصرين رسول خدا 6 همين طور بودند، قرآن را كه خود
آيت خدا بود انكار نموده، از در استهزاء مىگفتند: چرا آيتى از ناحيه
پروردگارش بر او نازل نمىشود .
[معناى
قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به آنچه مىكند]
القائم على شىء به معناى مسلط بودن بر چيزى است و القائم بشىء
به معناى كسى است كه به نوعى مدبر آن باشد و خداى سبحان، هم قائم بر هر نفس است، و
هم قائم به آنچه مىكند. اما قيامش بر هر نفس، براى اينكه او محيط به ذات آن و
قاهر بر آن و شاهد و ناظر ذات آنست. و اما قيامش به آنچه مىكند، براى اين است كه
او مدبر امر اعمال آن است و آن را از مرتبه حركت و سكون به مرحله عمل تحول مىدهد،
و اعمالش را در صحيفههاى اعمال ضبط نموده، سپس آنها را بصورت ثوابها و عقابهاى
دنيا و آخرت، و قرب و بعد، و هدايت و ضلالت، و نعمت و نقمت، و جنت و نار، متحول مىسازد.
اين آيه
متفرع است بر آيات قبل، بدين بيان كه: خداى سبحان هدايت مىكند هر كه را بخواهد، و
پاداش مىدهد به بهترين ثوابها، و گمراه مىكند هر كه را بخواهد، و كيفر مىدهد
بشديدترين عقاب، و وقتى همه امور بدست اوست، پس او قائم بر هر نفس و قائم به
كردههاى هر نفس، و مسلط بر آن، و مدبر نظام اعمال آنست، و با اين وصف آيا كسى
معادل او هست تا در الوهيت شريك او باشد؟
از اينجا
معلوم مىشود كه خبر مبتداء، در(أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ ...)، حذف شده، و
جمله(جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ) دلالت بر آن محذوف
مىكند، (و تقديرش چنين است: ا فمن هو قائم ...
هل يشاركه
احد- آيا كسى كه قائم بر هر نفس است ... كسى هست كه شريك او باشد؟).
و از سخنان
سخيف و بىپايهاى كه در تفسير آيه گفتهاند، مطلبى است كه به ضحاك نسبت دادهاند،
كه منظور از من در جمله(أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ
نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ) ملائكه است، نه خداى تعالى، چون ملائكه هستند
كه موكل بر اعمال مردمند، و معناى آيه اين است كه: آيا ملائكه كه به امر خدا
موكل بر اعمال مردمند شركاى خداى سبحانند؟ و سخافت اين قول از آنست كه
بىنهايت از سياق آيات اجنبى است.