ليكن آنچه در
اين روايت در شان نزول آيات مورد بحث آمده با سياق آيات، سوره سازگارى ندارد، چون
آيات مذكور ظهور در اين دارد كه در مكه نازل شده، بلكه با سياق خود آيات مورد بحث
هم بنا بر آن معنايى كه كرديم نمىسازد.
و نيز در
الدر المنثور است كه ابن منذر و ابو الشيخ از على (ع) روايت كردهاند كه در تفسير
آيه(لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ
يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ) فرموده: هيچ بندهاى نيست مگر آنكه با
او ملائكهايست كه او را از اينكه در زير آوار برود و يا در چاه بيفتد و يا
درندهاى او را بدرد و يا غرق شود و يا بسوزد حفظ كنند، ولى وقتى قضا و قدر الهى
بيايد او را بدست قضا و قدر مىسپارند.[4]
مؤلف: در اين معنا رواياتى از ابى داوود در كتاب القدر ، و ابن ابى
الدنيا و ابن عساكر، از آن جناب نقل شده، و نيز رواياتى از امام باقر و امام صادق
(ع) رسيده است.
و در تفسير
عياشى از فضيل بن عثمان از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: امام (ع) آيه(لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ...)، را براى ما
تلاوت نموده، فرموده: از جمله مقدمات مؤخرات كه معقباتند، باقيات صالحات مىباشد[5].
مؤلف: ظاهر
اين عبارت اين است كه باقيات صالحات از مصاديق معقباتى است كه در
[2] نوء در لغت به معناى ستاره در حال غروب است و
ليكن در عرف عرب عبارتست از آثار خوب و بدى كه به عقيده ايشان ستارگان دارند.
[3] ترجمه: من با اينكه از نحوست ستارگان و برج اسد نمىترسم بر
جان اربد بيمناك بودم كه مبادا حوادث مرگبار او را از من بگيرد، و اتفاقا همين طور
شد رعد و صاعقه در روز بدى آن يكه سوار شجاع را از من گرفته مرا داغدارش ساخت.