نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 44
گرائيدند و
معناى: سعدوا به صيغه مجهول توفيق سعادت يافتند است و اين
دو نحو تعبير، اين معنا را مىرساند كه سعادت و خير از ناحيه خداست ولى شر و
شقاوتى كه گريبانگير بشر مىشود بدست خود اوست.
هم چنان كه
در آن آيه فرمود:(وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما
زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً)[1].
[وجه جمع
بين جمله:(إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ) و(عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ) در آيه شريفه و اشاره به لزوم خلود بهشتيان
در بهشت و عدم لزوم خلود دوزخيان در دوزخ]
ماده
جذذ به معناى قطع است و(عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ) به معناى
عطاى قطع نشدنى است. و اينكه خداوند بهشت را عطايى قطع نشدنى شمرده با اينكه قبلا
در باره خلود استثنايى زده بود خود بهترين شاهد است بر اينكه مقصود از استثناء
مشيت اثبات بقاء اطلاق قدرت اوست، و مىخواهد بفهماند كه با اينكه بهشت عطايى قطع
نشدنى و نعمتى خالد است مع ذلك چنين نيست كه اگر كسى داخل آن شود ديگر از خدا سلب
قدرت شده و نتواند او را بيرون كند.
در اين آيه
نيز همه آن ابحاثى كه در آيه قبلى بود جريان دارد، تنها آن وجوهى كه در توجيه
استثناء(إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ) مىگفت:
مستثناى اين استثناء عبارت است از آن كسانى كه اول داخل جهنم مىشوند و بعد خارج
شده به بهشت مىروند در اينجا جريان ندارد، زيرا اين فرض در باره دوزخيان
جايز و ممكن است، ولى نسبت به بهشتيان چنين فرضى ممكن نيست، چون كسى نيست كه در
آخرت اول داخل بهشت بشود بعدا از آنجا بيرون شده داخل جهنم گردد.
آرى، اين
معنا ضرورى كتاب و سنت است كه بهشت آخرت بهشت خلد است و كسى كه جزايش بهشت باشد
ديگر الى الأبد از آن بيرون نمىشود.
آيات و
روايات هم در اين معنا آن قدر زياد است كه ديگر براى هيچ خردمندى جاى ترديدى در
دلالتش بر اين معنا نمىگذارد، هر چند دلالت كتاب بر اينكه پارهاى از كسانى كه
داخل جهنم مىشوند بيرون مىآيند به اين پايه از ضرورت و وضوح نيست.
در مجمع
البيان در اين مقام كه دخول اهل طاعت در بهشت حتمى است و پس از دخول ديگر بيرون
نمىشوند گفته است: چون امت اجماع دارد بر اينكه كسى كه استحقاق ثواب داشته باشد
بايد به بهشت برود و كسى كه داخل آن شد ديگر بيرون نمىشود.[2]
[1] اگر فضل و رحمت خدا بر شما نباشد احدى از شما ابدا پاك
نمىشود. سوره نور، آيه 21.