نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 433
باشد تا بيننده آن را
ببيند، و يا به معناى انسان را داراى صفت رؤية و ديدنى قرار دادن است، و تقابلى كه
ميان: يريكم و ينشئ هست معناى اول را تاييد مىكند.
و دو كلمه(خَوْفاً وَ طَمَعاً) دو تا مفعول له براى يريكم
هستند، يعنى برق را به شما نشان داد تا هم بترسيد و هم طمع كنيد، و ممكن است كه
مصدر به معناى فاعل، و حال از ضمير كم بوده باشند، و چنين معنا دهند
كه خدا آن كسى است كه برق را به شما نشان داد در حالى كه شما صاحبان خوف و رجا
بوديد.
و معناى آيه
اين است كه خدا آن كسى است كه برق را در برابر چشمان شما ظاهر كرد تا دو صفت خوف و
رجا را در شما هويدا سازد، كما اينكه مسافر شما از آن مىترسد، و حاضرتان به آن
اميدوار مىشود، دريانوردان از آن مىترسند، و اهل خشكى آرزويش را مىكنند، مردم
همه از صاعقهاش مىترسند، و اميدوار بارانش مىشوند.
و آن كسى است
كه با انشاء خود ابرهايى خلق مىكند كه بار سنگين آب را بدوش مىكشند.
و در اينكه
در خصوص آيت برق، كلمه ارائه را و در خصوص آيت سحاب كلمه انشاء را بكار برد لطافتى
است كه از نظر خواننده پوشيده نيست[1].
كلمه
صواعق جمع صاعقه است كه عبارتست از پاره آتشهايى كه از رعد و برق توليد شده
و از آسمان فرو مىآيند.
و كلمه
جدل به معناى نزاع قولى است، كه يك طرف بخواهد حرف خود را بر ديگرى
بقبولاند، و اين واژه از ماده جدلت الحبل- طناب را محكم تابيدم گرفته
شده. و كلمه محال - به كسر ميم- مصدر باب مفاعله از ماحل-
يماحل است كه به معناى اين است كه يكى عليه ديگرى مكر و صحنهسازى كند تا
معلوم شود كدام نيرومندترند، و بهمين منظور براى اظهار معايب و بديهاى آن ديگرى جدل
مىنمايد.
بنا بر اين،
جمله(وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ
الْمِحالِ) معنايش (و خدا داناتر است) اين است كه بتپرستان، (كه وجه كلام در
اين آيات و در اين حجتها متوجه ايشان است) در باره ربوبيت خداى تعالى مجادله
مىكنند، و حجتهايى نظير تمسك بروش پدران براى
[1] زيرا براى برق فايده خوف و طمع را ذكر فرموده كه آفرينش آن
فى نفسه اين فائده را نمىدهد بلكه ارائه و نشان دادن مىخواهد بخلاف سحاب.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 433