نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 424
از اينكه در توصيف
معناى آن مىفرمايد وضعشان را به عذاب و بدبختى تغيير مىدهيم فهميده مىشود كه
مقصود از وضع قبليشان نعمت و خوشى ايشان است، (دقت بفرمائيد).
علاوه بر
اين، خداى سبحان خود مىفرمايد:(وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ
فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ)[1] كه مىرساند از
بسيارى از سيئات عفو مىكند و آثار آنها را محو مىسازد، و اين خود دليل است بر
اينكه در جانب شر ملازمهاى ميان اعمال انسان و آثار سوء خارجى نيست. بخلاف جانب
خير كه ميان آن و آثار حسنهاش ملازمه هست، هم چنان كه در نظير آيه(ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ
حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ)[2] فرموده
خداوند آثار نيك كارهاى نيك را از بين نمىبرد.
در اينجا
ممكن است گفته شود: همانطور كه آيه فوق دلالت بر ملازمه ميان كارهاى نيك و آثار
حسنه آن دارد جمله(وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا
مَرَدَّ لَهُ) هم بر ملازمه كارهاى زشت و آثار سيئه آن دلالت دارد، زيرا
مىگويد: وقتى خدا بدى را براى مردمى بخواهد هيچ كس و هيچ چيز نمىتواند جلوگيرش
شود، و خلاصه حتمى است، و اين خود همان ملازمه است.
در جواب
مىگوئيم: جمله مذكور جملهايست كه به قصد اصلى ايراد نشده بلكه در ضمن سخن به
ميان آمده، توضيح اينكه بعد از آنكه فرمود هر چيزى نزد او به مقدار است، و اينكه
براى هر انسانى معقباتى هست كه او را به امر وى و از امر وى حفظ كنند، و
نمىگذارند هلاك شود و يا وضعش دگرگون گشته و يا در وجودش و در نعمتهايى كه به او
دادند دچار اضطراب گردد، و همه ايشان به حكم خدا به حال خود باقى هستند، و خداوند
هيچ تغييرى در وضعشان نمىدهد، مگر آنكه ايشان خود را تغيير دهند، كه در اين صورت
واجب است بدانند همانطور كه ابقاى نعمتها، قضايى حتمى بود، تغيير سعادتها و
نعمتها به نقمت نيز امور محكم و حتمى است كه هيچ مانعى جلو تحققش را نمىگيرد و
امرش به دست خدا است، و غير خدا كسى را در آن دخالتى نيست.
و خلاصه
مقصود از جمله مورد بحث افاده اين معنا است كه مردم در قبضه قدرت خدايند و هيچ
مفرى از حكم خدا ندارند، نه در طرف خير و نه در طرف شر.