responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 318

الاجترار يعنى شتر از نشخوار كردن بازايستاد و كظم السقاء بعد ملئه يعنى درب مشك را بعد از پر شدنش بست.[1] و در جمله‌(وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ) سفيد شدن چشم به معناى سفيد شدن سياهى چشم است كه آن هم به معناى كورى و بطلان حس باصره است و هر چند اين كلمه گاهى با ديد مختصر هم جمع مى‌شود، و ليكن از اينكه در آيه بعد فرموده: پيراهن مرا ببريد و به روى پدرم بيندازيد بينا مى‌شود [2] معلوم مى‌شود كه سفيدى چشم در جمله مورد بحث به معناى كورى است، و چنين به دست مى‌آيد كه يعقوب بكلى نابينا شده بود، نه اينكه نور چشمش كم شده باشد.

و معناى آيه اين است كه يعقوب بعد از اينكه فرزندان را خطاب كرده و گفت:(بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً)، و بعد از آن ناله‌اى كه كرد و گفت:(يا أَسَفى‌ عَلى‌ يُوسُفَ)، و نيز بعد از آنكه در اندوه بر يوسف ديدگان خود را از دست داد، ناگزير از ايشان روى برگردانيد و خشم خود را فرو برد، و متعرض فرزندان نشد.

(قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ).

كلمه حرض و حارض به معناى مشرف بر هلاكت است، و بعضى‌[3] گفته‌اند: به معناى كسى است كه نه، مرده تا از يادها برود، و نه، زنده است تا اميد چيزى در او باشد ولى معناى اولى از نظر اينكه اين كلمه در آيه در مقابل هلاكت قرار گرفته مناسب‌تر به نظر مى‌رسد، و كلمه مذكور نه تثنيه مى‌شود و نه جمع، چون مصدر است و مصدر هم جمع و تثنيه ندارد.

معناى آيه اين است كه به خدا سوگند كه تو دائما و لا يزال به ياد يوسف هستى و سالها است كه خاطره او را از ياد نمى‌برى و دست از او برنمى‌دارى، تا حدى كه خود را مشرف به هلاكت رسانده و يا هلاك كنى. و ظاهر اين گفتار اين است كه ايشان از در محبت و دلسوزى اين حرف را زده‌اند و خلاصه به وضع پدر رقت كرده‌اند، و شايد هم از اين باب باشد كه از زيادى گريه او به ستوه آمده بودند و مخصوصا از اين جهت كه يعقوب ايشان را در امر يوسف تكذيب كرده بود، و ظاهر گريه و تاسف او هم اين بود كه مى‌خواست درد دل خود را به خود


[1] مفردات راغب، ماده كظم .

[2] سوره يوسف، آيه 93.

[3] تبيان شيخ طوسى، ج 6، ص 183.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 318
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست